قاپ بازی از سرگرمی های سنتی و قدیمی است در ایران نیز طرفداران بسیاری داشته، ابزار مورد نیاز برای انجام این بازی استخوان پای گوسفند و یا بز بوده است.
در کوچهپسکوچههای قدیمی، جایی که صدای خندهی بچهها با بوی خاک بارانخورده میآمیخت، قاپبازی یکی از محبوبترین سرگرمیها بود. بازیای ساده اما پرهیجان، با استخوانی کوچک از مچ پای گوسفند که همه آن را «قاپ» مینامیدند. این استخوان عجیب، با شش سطح متفاوت، مثل یک تاس با شخصیت بود؛ هر طرفش داستانی داشت: جیک، پک، اسب، خر… و دو سطحی که هیچوقت درست نمینشستند، انگار همیشه در حال فرار بودند.
بچهها قاپها را در مشت میگرفتند، دعا یا وردی را زیر لب میخواندند، و با یک حرکت، آنها را روی زمین میانداختند. اگر قاپ روی «جیک» یا «اسب» مینشست، شادی در چهرهشان میدرخشید؛ اما اگر «بز» میآمد، صدای آه و ناله بلند میشد: «بازم بز بیاری؟!» و این جمله کمکم وارد زبان مردم شد، تا جایی که حتی بزرگترها هم وقتی بدشانسی میآوردند، میگفتند: «سه پلشت آوردم!» حتی اینروزها هم پلشت در زبان محاوره برای خطاب قرار دادن شخصی به حالت تحقیرآمیز بکار گرفته می شود!

اما قاپ فقط یک بازی نبود. در دل شبهای زمستان، پیرزنهایی بودند که با قاپ فال میگرفتند، آینده را پیشبینی میکردند، و حتی برای دفع بلا از آن کمک میخواستند. در گورهای باستانی شمال ایران، کاسههایی پر از قاپ پیدا شدهاند؛ نشانهای از اینکه این استخوان کوچک، روزگاری جایگاهی آیینی داشته. امروز شاید قاپبازی کمتر دیده شود، اما هنوز هم در دل خاطرات نسلهای قدیمی، صدای افتادن قاپ روی زمین و فریاد «خر اومد!» زنده است. بازیای که با یک استخوان ساده، شادی، رقابت، و حتی رازهای آینده را به هم گره میزد. زکریا هاشمی نیز در سال ۱۳۵۰ فیلمی به نام «سه قاپ» را کارگردانی کردهاست که به این موضوع اشاره دارد.
قاپ بازی در کنار سرگرمی های کهن دیگری مانند گنجفه و یا آس ناس، بخشی بجامانده از فرهنگ قدیمی جامعه تاریخی ایران نیز می باشد.
قاپ بازی در ایران
تاریخچه قاپ بازی
عموما قاپ بازان کهنه کار با استفاده از سه قاب به انجام بازی می پرداختند که آن را سه قاپ یا سه قاب بازی نامیده بودند، چنانچه در توضیحات نام مجله نیز آمده است ابوالفرج محمدبن عبیدالله ملقب به لیلاج در سه قاپ مهارت بالایی داشته است و از آن در قمار بهره می برده است.
در تهران قدیم این بازی با سه قاپ و در شهرستانها با چهار قاپ بازی میشده است.
قاپ بازی در ایران مخصوص بعضی از مردان جامعه بوده و بازیکنان در خرابهها یا دور از انظار عمومی مردم بازی میکردند ولی باستان شناسان در محوطه باستانی گوهر تپه مازندران که بین پنج تا سه هزار سال سابقه دارد و مربوط به جامعه ای شهری با طبقات بالا میباشد که آثار آن در سایت موزه گوهر تپه نگهداری میشود.
در یافته های باستان شناسی دیگری از درون گور زنی مربوط به قرن دوم قبل از میلاد یک قرنی (ساز رایج در مازندران) و از درون گوری دیگر که آن هم متعلق به یک زن بوده است، ششصد قاپ پاچه گوسفند برای قاپ بازی که امروز هم در بین ترکمن های منطقه نیز بازی میشود را کشف کردند و این حاکی از رواج یا ارتباط قاپ بازی با زنان در آن منطقه داشته است.
قاپ بازی در اروپا
جالب اینجاست که قاپبازی فقط مختص ایران نبود. در یونان و رم باستان هم بازیای مشابه وجود داشت، با نامهایی مثل «Knucklebones» یا «Astragalomancy» که هم برای سرگرمی بود و هم برای پیشگویی. حتی در اسپانیا، سطحی از قاپ را «شاه» مینامیدند؛ انگار این بازی مرز نمیشناخت.

نوعی از این بازی در یونان و رم باستان نیز رواج داشته است، همچنین در اسپانیا نیز شکلی از قاپ بازی مشابه آنچه در قاپ بازی ایرانی به اسم شاه (Rey) مرسوم بوده رواج داشته است، از طرفی تندیسها و نقاشیهای بجا مانده از یونان و رم باستان و اروپای پیش و پس از رنسانس نشان میدهد که قاپ بازی علاوه بر مردان در بین زنان هم رایج بودهاست.
اگرچه در رم و یونان باستان نیز از استخوان قاپ گوسفند و بز برای بازی استفاده میکرده اند اما به مرور استفاده از قابهای ساخته شده از طلا، نقره، برنج، برنز، عاج، سنگهای قیمتی، چوب، شیشه و مواد دیگر هم رواج یافته است.
همچنین یافته نشان می دهد در اوایل قرن بیستم قاب بازی با استخوانهای طبیعی گوسفند که آن را در آب جوش با جوهر و رنگهای دیگر به صورت الوان در میآوردند در بین بچههای استرالیایی بسیار رایج بوده اما از سال ۱۹۵۰ نمونههای پلاستیکی رواج پیدا کرده است.
با گذشت زمان و با توجه به اینکه از شش سطح قاپ فقط چهار سطح ان قابلیت ایستادن را داشت به مرور قاپ بصورت طاس/تاسهای امروزی تغیر شکل یافت که هر شش سطح قابلیت نمایش نتیجه و شماره گذاری دارد و همچنان در قمارخانه ها و بخصوص در بازی تاس کازینو مورد استفاده قرار می گیرد.
نحوه انجام قاپ بازی
قاپ استخوان مچ پای گوسفند است که تناسب سطح های آن به شکل معکب مستطیل می باشد (شبیه یک قوطی کبریت) که البته آن را بجول، بژول و یا بچول نیز نامیده اند. شکل قاپ موجب بوجود آمدن شش سطح می گردد که پس از پرتاب امکان ایستادن قاپ روی چهار سطح امکانپذیر می باشد.
- دو سطح بزرگ: اسم سطحی که که بر آمدگی دارد جیک (جک) و نام سطح مقابل آن پک (پوک) است.
- دو سطح کوچک باریک: که یکی اسب (آلچی) و دیگری خر (تختان) است.
- دو سطح گوژ (محدب): هنگامی که قاپ را به روی زمین پرت کنند به دلیل شکل این سطح ها نمیتوانند بر روی انتهای گوژ خود بایستد.
از نظر نسبت شانس سطوح مختلف امکان قرار گرفتن بر روی دو سطح جیک و پک زیاد است و پس از آن شانس ایستادن بر روی سطح اسب و خر بیشتر می باشد.
قاپبازی انواع مختلفی دارد و روش های بازی آنها با یکدیگر متفاوت است، از جمله رایج ترین این نسخه های آن می توان موارد زیر را برشمرد:
نسخه قاپ بازی | توضیحات |
---|---|
سه قاپ | رایجترین نوع؛ با سه قاپ انجام میشود. هر قاپ پس از پرتاب یکی از سه حالت را ایجاد میکند: نقش (برنده)، بز (بازنده)، بهار (بیبرد) |
قاپ سرپا | دو نفره؛ قاپها به هوا پرتاب میشوند و بر اساس حالت نشستن روی زمین، برنده مشخص میشود |
شاه و وزیر | نوعی بازی با نقشهای نمادین که در برخی مناطق اجرا میشود |
خر و اسب | بر اساس نشستن قاپ روی سطح «خر» یا «اسب» امتیاز داده میشود |
جمع بندی
قاپبازی، با تمام سادگیاش، چیزی فراتر از یک سرگرمی کودکانه بود. این بازی نهتنها مهارت، شانس و تعامل اجتماعی را در دل خود داشت، بلکه ردپایی از باورهای فرهنگی، آیینهای باستانی و حتی زبان روزمره مردم را شکل داد. قاپ، این استخوان کوچک، در گذر زمان از ابزار بازی به نماد بدشانسی، پیشگویی و رقابت تبدیل شد؛ و در هر گوشهای از ایران، با نامها و قواعدی متفاوت، زندگی میکرد.
امروزه اگرچه قاپبازی در سایهی بازیهای دیجیتال و سرگرمیهای مدرن کمرنگ شده، اما همچنان در حافظهی جمعی و فرهنگ عامه حضور دارد. اصطلاحاتی مثل «بز بیاری» یا «سه پلشت» هنوز در زبان مردم جاریاند، و خاطرهی قاپهایی که روی خاک میچرخیدند، در دل نسلهای قدیمی زنده مانده است. قاپبازی، در نهایت، یادآور روزگاریست که بازی نه فقط برای برد و باخت، بلکه برای با هم بودن بود.