زن و شوهر فقیر، برنده لاتاری ۱ میلیون پوندی شدند

ماجراهای برندگان لاتاری تنها به خوش شانسی و پول کلان خلاصه نمیشود، برخی از این داستان ها و اینکه چطور لاتاری زندگی افراد را تغییر میدهد نوعی درام واقعی است.

مفهوم «شانس» همچنان یکی از رازآلودترین و بحث‌برانگیزترین پدیده‌هاست. برخی آن را حاصل تصادف می‌دانند، برخی دیگر نشانه‌ای از تقدیر یا حتی پاداشی برای صبر و تلاش. اما آنچه مسلم است، شانس می‌تواند در لحظه‌ای کوتاه مسیر زندگی انسان را دگرگون کند—بی‌آنکه پیش‌ زمینه‌ای منطقی یا قابل پیش‌بینی داشته باشد. همین ویژگی غیرمنتظره، شانس را به عنصری جذاب در روایت‌های انسانی تبدیل کرده است؛ عنصری که گاه امید می‌آفریند و گاه چالش‌های تازه‌ای را پیش رو می‌گذارد.

ماجرای آقای گرنت هاوک (Grant Hawke) 43 ساله و همسرش تارین (Taryn) که ۴۲ سال دارد یکی از تاثیرگذارترین داستان های برندگان قرعه کشی لاتاری در سال های اخیر است. زندگی این برندگان خوش شانس لاتاری از آندسته داستان های درام است که به نوعی با معجزه برنده شدن در لاتاری تغییر میکند… ماجرایی که سالهاست در رسانه های مختلف نقل میشود.

بیماری فلج عضلانی

گرنت هاوک پدر خانواده است و به همراه همسرش صاحب ۲ فرزند به نام های هولی (Holly) 14 ساله و اتان (Ethan) 11 ساله هستند. ماجرا به زمانی بازمیگردد که پدر خانواده بدلیل نوعی بیماری فلج عضلانی در پاهایش شغل خود را از دست میدهد و بیکار میشود.

تلاش های پدر خانواده برای بهبود شرایط بدنی خود و برگشت به کار نافرجام بود و پزشکان بیماری وی را ناشی از نوعی کبد چرب غیر الکلی تشخیص دادند. وی میگوید زمانی که پزشکان از وی خواستند تا دست از کار کردن بکشد هنوز به وخامت بیماری خود پی نبرده بود و در فکر این بود که به شغل دیگری روی بیاورد با اینحال پس از حدود ۳ الی ۴ هفته هر دو پای او عملا از کار افتاد بطوریکه وی قادر به استفاده از پاهایش بدون عصا یا کمک دیگران نبود.

مشکلات اقتصادی به سرعت گریبان اعضای خانواده او را میگیرد بطوریکه این زوج حتی برای تامین خوراک اولیه فرزندانشان نیز با مشکل مواجه میشوند. خانم تارین میگوید که پس از بیکار شدن همسرش مجبور بوده تنها با هفته ای ۵ پوند خوراک فرزندانش را تامین کند.

مادر خانواده همچنین توضیح میدهد که آنها برای تامین مخارج فرزندانشان مجبور بوده اند از همسایه ها کمک بخواهند بطوریکه همسایه ها با ارائه بسته های غذا، پرداخت برخی مخارج آب، برق و انرژی و نیز کمک در تهیه مخارج تحصیل یا حتی لباس مدرسه فرزندانشان به آنها کمک میکردند.

این خانواده برای مدت ۶ سال در چنین وضعیتی زندگی کردند.

برنده لاتاری

اما در کمال ناباوری در سال ۲۰۱۸ زمانی که تارین متوجه شد آنها هنوز ۲ پوند در حساب یک سایت لاتاری آنلاین که قبل ها در آن بلیط خریداری میکردند موجودی دارند ورق داستان زندگی این خانواده برگشت… او معطل نکرد و یک بلیط لاتاری با این باقیمانده پول خریداری کرد.

به نقل از رسانه خبری Dailymail پس از چند روز وقتی این زوج حساب ایمیل خود را چک کردند متوجه شدند که یک جایزه بزرگ لاتاری به ارزش ۱ میلیون پوند را برنده شده اند.

پدر این خانواده میگوید چند سال پیش به همسرم گفته بودم که مطمئن هستم ما یک روزی برنده لاتاری خواهیم بود و زمانی که این موضوع را مطرح کردم به آن باور داشتم. وی همچنین توضیح میدهد که وقتی همسرم گفت یک ایمیل از طرف برگزارکننده لاتاری دریافت کرده ایم در همان موقع متوجه شدم که آن لحظه فرا رسیده است و ما برنده یک پول کلان شده ایم.

آقای گرنت می گوید در آن لحظه من در حال خواندن یک نوشته درباره آنچه برای برندگان لاتاری اتفاق میافتد بودم زیرا فکر میکردم روزی به این اطلاعات نیاز خواهم داشت، پس وقتی همسرم گفت ۱ میلیون پوند برنده شده ایم دقیقا میدانستم که باید چه کارهایی را انجام دهم.

با ۱ میلیون پوند چکار میتوان کرد؟

اما براستی با ۱ میلیون پوند چکار میتوان کرد؟ این پرسشی است که پاسخ به آن بر اساس دیدگاه و نقطه نظرات هر شخصی ممکن است متفاوت باشد.

این زوج که اکنون میتوان آنها را با لقب خوش شانس نیز مورد اشاره قرار داد تصمیم گرفته اند به تمام کسانی که در دوران سختی در کنارشان بوده اند کمک کنند. آنها فعالیت خود را با ارائه بسته های غذایی به خانواده های محروم و نیازمند آغاز کردند و نیز به حمایت از یک گروه محلی که برای افراد نیازمند غذا تهیه میکند پرداختند.

از خرید شکلات برای بچه های محروم تا تامین غذا برای خانواده های کم درآمد بخشی از اقداماتی است که این خانواده بر آن تمرکز دارند. در حقیقت آنها اکنون با قدردانی از تمامی افرادی که در دوران سختی در کنارشان بودند تلاش دارند تا محبت آنها را جبران کنند. در ویدئو زیر و طی مصاحبه تلویزیونی انجام شده بیشتر با این زوج آشنا خواهید شد:

همچنین با بدست آوردن این پول آقای گرنت توانست برای درمان و بهبود سلامتی خود به برخی امکانات پزشکی دسترسی پیدا کند و از طریق عضویت در گروه های یوگا و آب درمانی تاحدود زیادی سلامتی خود را بهبود بخشد.

داستان معجزه آسای این خانواده اکنون در بسیاری از رسانه ها منتشر شده است و الهام بخش امیدواری برای زندگی بهتر بسیاری از افرادیست که از وضعیت مشابه رنج میبرند.

البته در پایان باید این نکته را اضافه کرد که حس نوع دوستی و کمک به دیگران لزوما نیازمند برنده شدن در قرعه کشی لاتاری نیست و همانطور که این زوج نیز اشاره میکنند آنها تنها افرادی نیستند که به این کارهای خیرخواهانه میپردازند… و البته این ماجرای الهام بخش به نوعی با داستان زوج برنده لاتاری که زندگی شان را تباه شده می بینند در یک مغایرت است و نشان میدهد که این تفاوت در تصمیم ها هستند که مسیر زندگی را تغییر میدهند.

جمع بندی

در بسیاری از مواقع، مرز میان واقعیت و خیال در تجربه‌های روزمره افراد به‌ طرزی نامحسوس جابه‌جا می‌شود. گاه یک اتفاق ساده، یک برخورد تصادفی یا حتی یک رویای شبانه می‌تواند دریچه‌ای تازه به سوی درک متفاوتی از زندگی بگشاید. این لحظات، هرچند کوتاه و گذرا، ظرفیت آن را دارند که معناهای پنهان را آشکار کنند و فرد را به تأملی عمیق‌تر درباره جایگاه خود در جهان و ارتباطش با دیگران و با سرنوشت سوق دهند. در چنین بسترهایی، روایت‌های شخصی نه‌تنها بازتابی از واقعیت‌اند، بلکه ابزاری برای کشف لایه‌های نادیده‌ی هستی نیز محسوب می‌شوند.

در کنار شانس، توانایی انسان در مواجهه با بحران‌ها نقشی کلیدی در شکل‌گیری سرنوشت دارد. زمانی که زندگی به سختی می‌افتد—چه به دلیل بیماری، فقر یا ناکامی‌های پی‌درپی—واکنش افراد می‌تواند تفاوتی بنیادین ایجاد کند. برخی در برابر فشارها فرو می‌ریزند، برخی دیگر با امیدی خاموش ادامه می‌دهند، و گروهی نیز با نگاهی جسورانه به آینده، مسیرهای تازه‌ای را می‌جویند. این تقابل میان دشواری و امید، بستر اصلی بسیاری از روایت‌های الهام‌بخش است؛ داستان‌هایی که نه فقط از شانس، بلکه از اراده و انتخاب سخن می‌گویند. در پایان امیدوارم به سلامتی خود اهمیت بیشتری بدهید و:

برایتان آرزوی زندگی سالم همراه با خوشحالی و خوش شانسی دارم.

زوج برنده لاتاری