شاید باورش سخت باشد ولی روزی، روزگاری دنیای شرط بندی اینگونه نبود، بلکه هر از گاهی داستانی از پیروزی یک قمارباز در مقابل گردانندگان قمارخانه به گوش می رسید.
حتی اگر به این صحبت باور نداشته باشید، مطمئنا پس از مطالعه این محتوا نظرتان راجع به قماربازی در دوران گذشته دستخوش تغییر خواهد شد: دورانی که در آن با ورود یک قمارباز چیره دست به کازینو، همگان انتظار رویارویی پرهیجانی را داشتند. اگرچه اینروزها با کمک فناوری انواع سایت شرط بندی و کازینو آنلاین با بکارگیری پیشرفته ترین تکنولوژی مشغول خدمات دهی هستند و کمتر کسی فرصت بکار بردن ترفند یا حیله برای فریب این کسب و کارها را پیدا می کند، با اینحال این مجموعه نوشته که به شرح اتفاقات واقعی در دنیای شرطبندی پرداخته است می تواند برای توسعه ذهنی مفید باشد.
مرور این داستان ها نه تنها جنبه تاریخی از دنیای قمار را روشن می کند، بلکه نشان می دهد چگونه ذهن های جسور و تحلیلگر توانستهاند در بزنگاههایی خاص، ساختارهای پیچیده را به چالش بکشند. این داستانها صرفا شرح تقلب یا فریب نیستند، بلکه بازتابی از تقابل انسان با سیستم، از آزمون مرزهای شانس تا بهرهگیری از ضعفهای طراحی را روایت می کنند. مطالعهی این اتفاقات واقعی میتواند دیدگاهی تازه دربارهی رابطهی ریسک، مهارت، و ساختار در بازیهای شرطی ارائه دهد—دیدگاهی که فراتر از سرگرمی، به شناخت رفتار، قدرت تصمیمگیری، و تحول صنعت منجر میشود.
در روزگاری که فناوری موجب پدیدی آمدن کازینو ارز دیجیتال شده است، این نوشته برگرفته از چندین داستان واقعی درباره قمار و شرط بندی کازینو، حکم طلا را دارد!
کازینو آنلاین
پروفسور
درباره ادوارد تورپ “Edward O. Thorp” می توان بطور خلاصه یک نکته را برجسته ساخت: ریاضیدانی که دنیای قماربازی و بخصوص بازی بلک جک را زیر و رو نمود!
او اولین شخصی بود که تکنیک شمارش کارت ها Card Counting Technique را ابداع کرد و بطور واقعی بکار گرفت. روش ابداعی او آنقدر عملی بود که بتواند حتی مردم عادی را نیز متقاعد ساز که با تسلط بر احتمالات می توانند در بازی بلک جک پول بدست بیاورند.

شاید اینروزها در میان برخی قماربازی امری ناپسند جلوه کند با اینحال وجود چنین افرادی در تاریخچه دنیای قمار نشان دهنده فراگیر بودن این پدیده می باشد. اگرچه بازی های کازینویی که بطور مشخص بر مبنای محاسبات ریاضی شکل گرفته اند تضمین کننده آن هستند که گردانندگان قمارخانه شانس بیشتری در برنده شدن داشته باشند ولی این موضوع نتوانسته مانعی بر رویای شکست کازینو باشد!
پروفسور ریاضی ادوارد تورپ در تاریخ ۱۴ آگوست ۱۹۳۲ و در آمریکا متولد شد. او در سال ۱۹۵۸ درجه دکترای خود را در ریاضی و از دانشگاه کالیفرنیا واقع در لس آنجلس دریافت کرد و در فاصله سال های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱ در دانشگاه MIT مشغول به کار بود، نهایتا در پایان سال ۱۹۶۱ با عنوان پروفسور ریاضی در ایالتی نیومکزیکو شروع به تدریس کرد. ادوارد تورپ علاوه بر اینکه یک پروفسور ریاضی بود در رشته فیزیک فوق لیسانس داشت.

او در علم احتمالات و نظریه همبستگی یک نابغه بود، نبوغی که بعدها از آن در دنیای معاملات بورس و سهام استفاده کرد و توانست فرمول کارایی برای بدست آوردن سود در نوسانات بازارهای مالی را ابداع کند. سیستم ابداعی او در معاملات سهام بر پایه Statistics and Probability Theory امروزه نیز توسط بسیاری استفاده می شود.
با اینحال گرچه تا به اینجا زندگینامه و بیوگرافی این شخصیت مشهور مانند بسیاری دیگر از افراد دانشگاهی به نظر می رسد ولی در ادامه این نوشته خواهید خواند چگونه آشنایی او با بازی بلک جک و دنیای قماربازی مسیر و جریان زندگی وی را متحول ساخت.
وی که تا آن زمان هیچ گونه توجهی به قماربازی نداشت بطور اتفاقی وقتی به اتفاق یک متخصص رمزنگاری به نام کلاود شانون (Claude Elwood Shannon) و همسر او برای تعطیلات به لاس وگاس رفته بودند به کازینو قدم گذاشت. او بر روی یک میز بازی بلک جک مشغول شرط بندی شد و طولی نکشید که توجهش به چگونگی شکست این بازی از طریق علم ریاضی جلب گردید.
وی تمام قوانین و حقایق بازی را مورد بررسی قرار داد، او اینکار را با کامپیوتر IBM 704 به انجام رساند و حتی برای بهبود بخشیدن به محاسبات خود زبان برنامه نویسی فورترن “FORTRAN” را فرا گرفت.
کامپیوتر مورد استفاده ادوارد بسیار بزرگ بود به طوری که فضای اتاق را پر کرده بود منتهی از نظر قدرت محاسباتی حتی از لپ تاپ های امروزی نیز ضعیف تر بود!
لیلاج
سرعت پیشرفت این دو متخصص ریاضی حریت آورد بود بطوریکه نهایتا وقتی او و شانون به کازینو برگشتند تا اولین یافته هایشان را آزمایش کنند جیب هایشان با هزاران دلار پر کردند، آنها در یک آخر هفته ۷۰۰ هزار دلار بدست آوردند!

حتی قوانین و ملاحضات کازینو هیچگونه سر نخی بر علیه آنها نشان نمیداد و ادوارد همچنان به بردهای خود ادامه می داد. کازینوها او را به تقلب متهم می ساختند ولی پس از بررسی نوارهای ویدئویی نمیتوانستند نکته ای برای اثبات ادعایشان بیابند، حتی کازینوهای دیگر او را به دلیل اینکه در بازی برنده خواهد شد از ورود به کازینوهایشان منع کردند!
وی بعدها در سال ۱۹۶۱ با استفاده از تجربیاتش یکی از مشهورترین کتاب های مربوط به بازی بلک جک به نام Beat the Dealer: A Winning Strategy for the Game of Twenty-One را نوشت، کتابی که همچنان یک راهنمای پیشرفته بازی به حساب می آید. همچنین نسخه دیگری از کتاب او در سال ۱۹۹۶ منتشر شد که بر روی موضوع تنوع دقایق در بازی تمرکز داشت. گرچه کتاب باعث محبوبیت قماربازی و بخصوص بازی بلک جک شد منتهی بسیاری از قماربازان قادر به اجرای آن بر روی میزهای بازی نشدند.

تکنیک های او در برخی رویکردها از روش مورد استفاده تیم دانش آموزان MIT پیروی می کند، تیمی که آوازه موفقیت آنها در سرتاسر آمریکا پیچیده بود.
از دیگر فعالیت های وی اختراع کامپیوتر قابل پوشیدن برای محاسبه محل فرود آمدن توپ در گردانه بازی رولت می باشد، او اینکار را نیز با همکاری Claude Elwood Shannon و بصورت مشترک به انجام رسانید. می توان اینگونه گفت که او یک نابغه ریاضی بود که از دانش خود برای بدست آوردن پول هنگفت استفاده می کرد، نام او در کنار بازیکنان مشهور باری بلک جک در تالار مشاهیر بلک جک قرار دارد.
ادوارد او-تورپ، استاد ریاضیات، نویسنده، مدیر صندوق سرمایه گذاری و محقق بلک جک مشهور آمریکایی توانست رویای بسیاری از علاقمندان به کازینو را محقق سازد و امروزه به خاطر کارهای پیشگامانه اش در به کارگیری نظریه احتمال در قمار و امور مالی شناخته می شود.
وی در مشهورترین کتاب خود توانست این موضوع را از نظر ریاضی به اثبات برساند که می توان از طریق روش شمارش کارت به برتری نسبی که قمارخانه دارد چیره شد و بطور عملی کازینو را شکست داد:
این روش مبنای بسیاری از سیستم ها و استراتژی هایی است که قماربازان حرفه ای امروزی نیز در شرط بندی بازی بلک جک بکار می گیرند.
بلک جک
این پروفسور ریاضی علاوه بر تاثیری که بر روی کسب و کارهای قمار بر جای نهاد، کمک های قابل توجهی به دنیای امور مالی کرد. او در استفاده از تکنیکهای سرمایهگذاری کمی پیشگام بود و استراتژیهای موثر صندوق تامینی را توسعه داد.
ماجرای یک سرقت ساده
گرچه عمل Bill Brennan را می توان بیشتر به عنوان دزدی از کازینو نامید با اینحال روشی که او بکار گرفت و نتیجه آن باعث به شهرت رسیدنش شده است. او برای رسیدن به هدفش که همان بدست آوردن مبلغ قابل توجهی پول بود از یک روش جالب استفاده نمود که به طرز شگفت آوری ساده بود.
وی در یک مجموعه متشکل از هتل و کازینو با نام Stardust در لاس وگاس به عنوان صندوق دار مشغول به کار بود تا اینکه روزی در سال ۱۹۹۲ در حالی که در حال ترک محل کارش بود تصمیم گرفت کیفش را با ۵۰۰ هزار دلار پول نقد، چیپ و ژتون های بازی پر کند و سپس به آرامی و در کمال خونسردی کازینو را ترک نماید، در کمال تعجب نقشه بسیار ساده او جواب داد و از آن زمان به بعد دیگر دیده نشد!

مدیران کازینو پس از متوجه شدن این موضوع فورا به پلیس اطلاع دادند و نیروهای پلیس به آپارتمان محل اقامت Brennan مراجعه نمود که البته هیچ آثار و نشانه ارزشمندی که به آنها در جستجو و یافتن وی کمک کند پیدا نکردند.
همچنین تحقیقات پلیس برای زیر نظر گرفتن آشنایان و خانواده وی آغاز گردید ولی همانطور که پلیس بعدها در مصاحبه با یکی از همکاران وی در کازینو به نام Richard Saber متوجه شدد Brennan فردی تنها بود و آنطور که همکارش اشاره کرده بود او تنها و با گربه اش زندگی می کرد، در ادامه حتی آثاری از گربه وی نیز یافت نشد چرا که به احتمال قوی آن را با خود برده بود.
بر طبق گفته های همکاران وی به پلیس او یک صندوقدار ساده و انسانی آرام بود که در اواخر با یک قمارباز مشکوک که به کازینو رفت و آمد داشت گپ و گفت هایی داشت. دیگر نکته جالب درباره این حادثه این است که در دوربین های مراقبتی هیچ تصویری از وی در حال خروج از کازینو با کیف پر از پول ثبت نشده بود!
- هیچگونه ردپای خشونت یا ورود غیرمجاز ثبت نشد.
- پلیس هیچ مدرک قطعی از محل اختفای او پیدا نکرد و او هرگز دستگیر نشد.
- نام او در لیست افراد تحت تعقیب FBI قرار نگرفت، چون جرم او فاقد خشونت بود.
درباره این حادثه که در آن زمان به موضوعی جنجالی در رسانه ها تبدیل گشته بود شایعه های وجود دارد، مانند اینکه احتمالا Brennan پس از خروج توسط همدستانش به قتل رسیده است تا تنها سرنخ برای پیگیری پلیس و برگرداندن پولها از بین برود و یا اینکه گروه دیگری بر این باورند که او احتمالا در گوشه ای از دنیا در حال خوشگذرانی با پول هایی که به سرقت برده است می باشد.
متقلب قانونمند
ریچارد مارکوس، ملقب به متقلب قانونمند از چهره های شناخته شده در تاریخ قماربازی است که چیره دستی او در تقلب و کلاهبرداری زمینه ساز شهرتش گردیده است. شاید یک داستان مشهور درباره دوران کودکی ریچارد مارکوس بهتر شما را با نحوه شکل گیری شخصیت این متقلب کازینوها آشنا کند:
ریچارد وقتی در دوران کودکی با کارت های بیسبال مشغول بازی با دوستان خود بود خبر نداشت که دوستانش با فریب دادن وی در حال برنده شدن هستند، او زمانی متوجه این موضوع شد که تمام کارت های کلکسیون جمع آوری شده اش را باخته بود.
کلاهبردار کازینو

ریچارد مارکوس در زمینه تکنیک شرط بندی به نام “Pastposted Bets” مهارت داشت، شیوه ای که در آن قمارباز با استفاده از روش های خاصی شرط بندی اش را تا زمان ممکن به تاخیر می اندازد تا بتواند نتیجه را پیش بینی کند.
ریچارد مارکوس متولد نیویورک بود، او که به قماربازی علاقه داشت برای پیگیری علاقمندی اش به لاس وگاس نقل مکان کرد. امیدهای او به زودی با یاس و دنیای سرد بیروی احاطه شد، جایی که حتی او دورانی را بی خانمان بود و در زیر پل ها یا در کنار بزرگراه ها زندگی می کرد.
او آنقدر درگیر قماربازی بود که حتی دوران مدرسه اش را نیز به اتمام نرساند، با اینحال پس از مدتی توانست به عنوان یک دیلر بلک جک و باکارات شغلی در یکی از کازینوها دست و پا کند و مشغول به کار شود.

او طی ملاقات با Joe Classon که در آن زمان یک تیم متشکل از قماربازان خبره در کلاهبرداری را رهبری می کرد تحت تاثیر قرار گرفت و تصمیم گرفت به دنیای تقلب در کازینوها وارد شود، دنیایی که مسیر زندگی او را متحول ساخت.
یکی دیگر از روش های مورد استفاده او بر پایه به هم ریختن وضعیت شرط های قرار داده شده بر روی میز بازی بود، وی به قدری در انجام اینکار مهارت داشت که حتی نظاره کنندگان بازی نمی توانستند تقلب وی در بازی را تشخیص بدهند و بنابراین شرط او کاملا قانونی به نظر می رسید. او این روش را ساوانا “The Savannah” نامگذاری کرده بود و استفاده از آن موجب برتری وی نسبت به سایر قماربازان در بازی رولت می شد.

طرز کار او بدین شکل بود که به عنوان مثال در صورتی که شرط او با ژتون های ۱۰ دلاری بسته شده بود و او برنده می شد، اقدام به خوشحالی بسیار زیادی می کرد بطوری که برای دیلر کازینو این سوال پیش می آمد که چرا وی از برد این مبلغ کم دچار اینچنین شور و شعفی شده است!؟ سپس، از فرصت پیش آمده در این حین برای تغییر ژتون ها استفاده می کرد و دیلر را با نشان دادن اینکه یک ژتون مثلا ۵۰۰۰ دلاری در زیر ژتون های ۱۰ دلاری قرار داده بوده است شوک زده می نمود!
همینطور برعکس در صورتی که او شرط را می باخت اقدام به برداشتن ژتون رقم بالاتر از روی میز می کرد به صورتی که به نظر می آمد او تنها مبلغ پایینی را مثلا بر پایه ژتون های ۱۰ دلاری از دست داده است!
در حقیقت این روش جدیدی نبود منتهی تفاوت در اینجا بود که سایر بازیکنان تنها شرط های کوچک را بر روی میز قرار می دادند و سپس در صورت نتیجه بخش بودن شرط سعی در اضافه نمودن ژتون ها می نمودند ولی ریچارد و تیم او شرط های بزرگ را قرار می دادند و سپس در صورت راضی نبودن از نتیجه اقدام به جابجایی ژتون های ۵۰۰۰ دلاری با ژتون های ۵ دلاری می کردند.
مانند بسیاری دیگر از قماربازان متقلب، در نهایت او نیز شناسایی شد منتهی تا آن زمان مبلغی حدود ۵ میلیون دلار بدست آورده بود. جالب است بدانید که وی بعدا نیز در وبسایت خود ادعا می کرد که با روشی که برای کازینوها قابل شناسایی نیست مشغول بازی کردن و پول درآوردن است.
عدها ریچارد مارکوس به طور متناوب در برنامه های تلویزیونی شرکت داشت و به عنوان یک فریب دهنده ماهر در انواع بازی های کازینویی شناخته شده است، وی همچنین کتابهایی نوشته است که در آنها به شرح نحوه عملکرد خود پرداخته و از جمله آنها می توان به The Great Casino Heist و The Dirty Poker اشاره کرد. همچنین او بعدها دوره های ویژه ای را برای آموزش روش های تقلب قماربازان به کارکنان کازینو راه اندازی کرد و به آموزش دیلرها و مسئولین نظارتی کازینوها پرداخت.

البته در مقابل برخی تکنیک های او را فاقد کارایی و یا پختگی لازم می دانند و اجرای آن را بخصوص در محیط های کازینویی امروزی که در آن قماربازها تحت کنترل و نظارت شدید هستند غیرممکن می دانند.
در مجموع ریچارد مارکوس “Richard Marcus” مانند بسیاری دیگر از قماربازهایی که در تاریخ کازینو دست به تقلب های گسترده و کلاهبرداری می زدند در تاریخ توسعه کسب و کارهای کازینویی جایگاه ویژه ای دارد و ماجراهای او همچنان از هیجان انگیزترین داستان های پرحاشیه کازینویی می باشد.
برخی تخمین هایی که درباره میزان موفقیت ریچارد مارکوس منتشر شده است ابراز می دارد که او موفق شد ۳۰ میلیون دلار در طول ۲۵ سال زندگی حرفه ای خود از کازینوها کلاهبرداری کند. البته وی پس از این جریانات به عنوان مشاور مشغول به فعالیت شد و به گردانندگان کسب و کار کازینو در مقابله بر علیه تقلب بازیکنان کمک کرد.
او همچنین به انتشار کتاب هایی در رابطه با تجربیات خود پرداخت و بدین ترتیب میراث خود را در دنیای قمار بر جای گذاشت.
قمارباز
می توان به صراحت گفت که تمامس از روش های وی امروزه منسوخ شده هستند، با اینحال برخی تکنیک هایی که با استفاده از ضعف دیلر به مصاف کازینو می روند را می توان همچنان از خطرناک ترین روش هایی دانست که وی به اجرا در آورده بود. با بروزرسانی های متعددی که در زمینه آموزش دیلر کازینو صورت پذیرفته شانس تقلب کاهش یافته است با اینحال همچنان هستند افرادی که تلاش دارند با پختگی در چنین روش هایی بر کازینو غلبه کنند.
تیم نابغه ها
طی گذشت سال ها از رویارویی قماربازانی که به قصد میلیونر شدن به کازینوها قدم گذاشته اند، داستان تیم بلک جک ام آی تی (MIT) همچنان یکی از مشهورترین آنهاست.
ماجرای تیم ام آی تی بلک جک “MIT Blackjack Team” یکی از معروفترین و جالبترین روش های کسب درآمد از کازینوها در تاریخ قمار محسوب می شود. تیم ام آی تی بلک جک، یک گروه متشکل از دانشجویان دانشگاه MIT هاروارد و دانش آموزان برتر برخی مدارس بودند که استراتژی های شمارش کارد در بازی بلک جک را وارد مرحله تازه ای کردند.
شاید داستان این گروه شرط بندی گاهی آمیخته با اغراق و یا تخیل بنظر بیاید، با اینکه چنین چیزی بطور معمول در گفته ها و یا فیلم های سینمایی رایج است ولی همچنان ابعاد پیچیده پیرامون داستان این ویدئو برای بسیاری جذابیت دارد. گروه اولیه در سال ۱۹۷۹ و با هسته ای متشکل از ۶ دانشجوی دانشگاه ام آی تی شکل گرفت، این گروه متشکل از افرادی بود که در زمینه بکارگیری تکنیک های مختلف شمارش کارت ها تخصص داشتند و به خوبی برای استفاده از این استراتژی ها در محیط کازینو تمرین کرده بودند.
آنها یک گروه قمار برای رفتن به کازینوهای اطراف ایالات مختلف تشکیل دادند که از قرن ۱۹ تا اوایل قرن ۲۱ فعالیت داشت. در ابتدا این یک فعالیت بود که طبق یک روال معمول بین دانش آموزان و بعد از اتمام زمان تحصیل در مدرسه با ملاقات یکدیگر شروع می شد ولی بعدها فعالیت تیم بیشتر شد و عضو گیری منجر به گسترش دامنه بازیکنان و فعالیت های گروه گردید.

در سال ۱۹۹۰ و در آغاز گسترش دامنه فعالیت هایشان گروه متشکل از جمعی گسترده تر می شد که شامل دانش آموزان، دانشجویان و حتی برخی اساتید و پروفسورهای دانشگاه بود، آنها همگی بر روی فراگیری و تمرین بر روی تکنیک های شمارش کارت در بازی بلک جک بخوبی تبحر یافته بودند. اعضای تیم حتی یک کمپین به منظور عضو گیری از افراد با استعداد در دانشگاه راه اندازی کردند که در آن شخص می بایست مورد تست و ارزیابی قرار می گرفت، البته در نهایت از میان داوطلبان تنها عده کمی به عضویت گروه در می آمدند.
استفاده از تکنیک های موسوم به شمارش کارت در بازی بلک جک در سال های ۱۹۶۰ رواج یافت، بنابراین استفاده از این استراتژی موضوع جدیدی نبود و خیلی ها با مهارت های شگفت انگیز در شمارش کارت ها پیشتر به کازینوها قدم گذاشته بودند ولی این گروه توانست اهمیت بکارگیری این روش در بازی بلک جک را افزایش دهد. آنها یک شعار داشتند مبنی بر اینکه:
ما قمارباز نیستیم، شمارش کارت ها را انجام بده و هیچ وقت مورد توجه قرار نگیر!
شعار گروه: ام آی تی بلک جک
اگرچه آنها به صورت تیمی به کازینوها وارد می شدند با اینحال وانمود می کردند که یکدیگر را نمی شناسند و این امر موجب می شد کسی به آنها شک نکند، همچنین هر یک از اعضای گروه نقش خود را بازی می کرد که در طول آموزش به خوبی فرا گرفته بود. در ادامه اعضای تیم در نقاط مختلف کازینوها پراکنده می شدند و با استفاده از آموزش هایی که دیده بودند تلاش می کردند که کارت های بازی را شناسایی کنند، این فرآیند با زیرنظر گرفتن دست دیلر و بازیکن ها، ردگیری خال های مختلف بازی و نیز محاسبه مخزن دک (Deck) کارت شکل می گرفت.

آنها بین خودشان روشی را به اجرا می گذاشتند که در دنیای واقعی نیز معمول بود و از کلمات ساده و عادی به صورت کدهای ارتباطی بین یکدیگر استفاده می کردند. نهایتا وقتی روش خود را امتحان کردند و متوجه شدند که قابل انجام است شرکت خود را با نام Strategic Investments پایه ریزی کردند، درآمد آنها بیشتر از آنچه تصور می کردند بود به طوری که تنها در یک آخر هفته ۴۰۰ هزار دلار به دست آوردند.
اعضای گروه مدام برای ارائه روش ها و سیستم های بهتر تلاش می کردند و ایده های جدیدی را برای افزایش شانس بازیکنان در مقابل کازینو ارائه می دادند، برخی از سیستم های ارائه شده گرچه ۲% الی ۴% شانس بازیکنان را افزایش می داد با اینحال در مرحله اجزا به دلیل پیچیدگی کارآمد نبود.
این گروه پس از مدتی توسط گردانندگان کازینوها زیر نظر گرفته شد تا جایی که نهایتا اعضای تیم ام آی تی پس از ورود به برخی کازینوهای کوچکتر و خلوت تر به راحتی شناسایی می شدند و از طرف کازینو اجازه بازی به آنها داده نمی شد، حتی در دورانی این موضوع باعث شد که اعضای تیم به صورت گروهی به کازینوهای اروپا بروند و در آنجا بازی کنند.
پس از مدتی برخی از بازیکنان کلید که گروه را بنیان نهاده بودند از تیم خارج شدند و گرچه اعضای جدید هم اکثرا از دانشگاه ام آی تی بودند منتهی نتوانستند کیفیت سابق را حفظ کنند. در دوران پایانی فعالیت این گروه کازینوها نیز شروع به تهیه لیست مشخصات از آنها کردند، با اینحال تیم ام آی تی بلک جک در طول ۵ سال فعالیت خود به درآمدی بیشتر از ۵ میلیون دلار دست یافته بود.

بعدها حتی بر اساس داستان آنها فیلم هایی ساخته شد که از آن میان می توان به “The Last Casino” اشاره کرد، البته در این فیلم سینمایی روند داستان توسط ۳ دانش آموز و یک پروفسور شکل می گیرد. فیلم سینمایی “۲۱” از جمله دیگر آثار مشهوری است که بر اساس داستان واقعی این گروه تهیه شده است.
- فرآیند استخدام: تیم فرآیند استخدام دقیقی داشت. اعضای آینده باید یک سری آزمون ها و جلسات آموزشی را پشت سر بگذارند تا مهارت های شمارش کارت و توانایی خود را برای کار تحت فشار ثابت کنند.
- نام رمزی: اعضای تیم اغلب از نام رمز برای محافظت از هویت خود استفاده می کنند. این به آنها کمک کرد تا از شناسایی توسط امنیت کازینو جلوگیری کنند.
- لباس های مبدل: برای جلوگیری از شناخته شدن، اعضای تیم اغلب از لباس های مبدل از جمله کلاه گیس، عینک و سبک های مختلف لباس استفاده می کردند.
- نقش های تیمی: تیم نقش های خاصی برای هر یک از اعضا داشت. «نگاهکنندگان» بودند که کارتها را میشمردند و به «بازیکنان بزرگ» علامت میدادند که زمینه مساعد است، سپس بازیکنان شرطبندی بزرگی انجام می دادند.
- سود: طبق گزارش ها، تیم در طول سال ها میلیون ها دلار از کازینوها به دست آورده است. در حالی که مبلغ دقیق مشخص نیست، برخی برآوردها نشان می دهد که آنها حدود ۴ میلیون دلار برنده شدند.
- قانونی: شمارش کارت غیرقانونی نیست، اما کازینوها نسبت به آن اخم می کنند! تیم بلک جک MIT در چارچوب قانون عمل میکرد، اما پس از کشف فعالیتهایشان، اغلب از کازینوها منع میشدند.
در مجله لیلج طی نوشته فیلم سینمایی ۲۱ روایتی از گروه مشهور ام آی تی بلک جک به بررسی این اثر سینما پرداخته شده است. همچنین تکنیک های مورد استفاده آنها شباهت هایی با تکنیک های مورد استفاده Edward O. Thorp می باشد، و از جمله روش های محبوبی است که امروزه نیز پایه و اساس بسیاری از استراتژی های پیشرفته بازی بلک جک را تشکیل می دهد.
جذابیت گروه ام آی تی در دنیای قمار کاملا تاثیرگذار بوده است بطوریکه بسیاری همچنان باور دارند که می توانند با خلق روش های مبتکرانه بر کازینو غلبه کنند و پول خوبی به جیب بزنند.
استراتژی قمار
میراث این گروه در کسب و کار کازینو تاثیرگذار بوده و نیز علاقمندان را مشتاق به یادگیری قمار به شکل حرفه ای کرده است. داستان این تیم الهام بخش بسیاری از تیم های بلک جک دیگر در سراسر جهان بوده است، تکنیک ها و استراتژی های آنها هنوز توسط قماربازهای مشتاق مورد مطالعه قرار می گیرد.
در مجموع می توان روش های بکارگرفته شده توسط این گروه قمار را هوشمندانه دانست، توانایی کار گروهی در کنار خلاقیت و البته نبوغ ریاضی آنها رمز پیروزی شان بود که این موارد در کنار هم سرنوشت آنها را خاص و جذاب نمایان نموده است.
سلطان ژتون تقلبی
در اغلب داستان ها و ماجراهای کلاهبرداری در کازینوها خلاقیت شخص جرقه شروع یافتن راه حل شکست کازینو بوده، لوئیس کولاوچینو هم از جمله همین افراد خلاق بود!
قهرمان ماجرا لوئیس کولاوچینو “‘Louis Colavecchio“‘ متولد ۱ ژانویه ۱۹۴۲ بود که بعدها در سن ۷۸ سالگی درگذشت، او با استفاده از فولاد سخت شده در کازینوهای مختلف حضور می یافت و با این سکه های ضرب شده بی ارزش در برخی از انواع دستگاه اسلات ماشین مشغول شرط بندی می شد.
شاید به همین خاطر بود که به او لقب سکه “The Coin” داده بودند!
لوئیس کولاوچینو

شهرت وی به عنوان سلطان سکه تقلبی از یکسو و توانایی اش در توزیع ژتون ها در سوی دیگر، وی را به کابوس گردانندگان قمارخانه تبدیل کرده بود. وی یک جواهرساز ماهر بود که توانست سکه ها و ژتون های جعلی برای استفاده در دستگاه های بازی اسلات طراحی کند و از این طریق دست به کلاهبرداری در کازینوها بزند.
فعالیت های مجرمانه او در درجه اول کازینوهای آتلانتیک سیتی و کنتیکت را هدف قرار می داد. عملیات کولاوچینو بسیار پیچیده بود. او از قالب های فولادی سخت شده برای ساختن کپی های تقریبا کاملی از ژتون های مورد استفاده در ماشین های اسلات استفاده کرد.
هنگامی که تعداد سکه ها یا همان به اصطلاح ژتون ها بیشتر شد کازینوها موضوع را پیگیری کردند و او مورد توجه قرار گرفت. در سال ۱۹۹۰ سرویس امنیت سری اف بی آی “FBI” و سایر آژانس های امنیتی خانه وی را مورد بازرسی قرار دادند که منجر به کشف هزاران سکه شد.

لوئیس کولاوچینو (Louis Colavecchio) تمامی این سکه ها را با دقت و به شکلی طراحی کرده بود که امکان تشخیص آنها با سکه های اصلی را مشکل می ساخت، حتی وقتی در زیر میکروسکوپ نمونه های کار شده توسط وی زیر نظر متخصصان و مقامات مورد بررسی قرار گرفت واقعا سخت بود که نمونه های اصلی از تقلبی تشخیص داده شوند.
او تمام ابزارآلات مربوط به ساخت سکه را در اختیار داشت، از جمله فلزاتی مانند زینک، مس و نیکل به همراه لیزر مناسب برای برش دادن آنها به شکل کاملا گرد و نهایتا جایگذاری مهر بر روی آنها با یک دستگاه پرس سنگین ایتالیایی…
لوئیس در کار خود بسیار زبردست بود به گونه ای که سکه هایش حتی از طریق نهادها و سازمان ها در اختیار کازینوها قرار گرفته بود بدون آنکه کسی متوجه تقلبی بودن آنها شود. او برای مدتی به لاس وگاس رفت و کلاهبرداری هایش را در آنجا نیز به انجام رساند، سپس در یکی از روزهایی که شانس با وی همراه نبود در حالیکه حدود ۸۰۰ پوند (حدود ۳۶۲ کیلوگرم) از ژتون های جعلی را در قسمت صندوق عقب خودرو هوندا قرمز رنگ خود جاسازی کرده بود وارد پارکینگ یکی از کازینوها در آتلانتیک سیتی شد جایی که یک گشت پلیس به او مشکوک شد و این آغازی بود بر لو رفتن نقشه های او…

حدود یک هفته طول کشید تا اف بی آی بتواند رقم کلاهبرداری صورت گرفته توسط وی را تخمین بزند و در نهایت تخمین زده شد او از این راه بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ هزار دلار درآمد کسب کرده است. بسیاری از کازینوهای لاس وگاس نمیتوانستند باور کنند که آنها نیز مورد کلاهبرداری قرار گرفته اند، حتی بعدها او مدتی برای جلوگیری از تکرار اینگونه کلاهبرداری ها با کازینوها وارد همکاری شد تا تجربیاتش را در اختیار آنها قرار دهد.
با اینحال، لوئیس بعدها نیز به کلاهبرداری هایش ادامه داد، حتی در آخرین سال های زندگی اس در سال ۲۰۱۹ به جرم جعل اسکناس های ۱۰۰ دلاری به ۱۵ ماه زندان محکوم شد.
فعالیت های مجرمانه کولاوچینو منجر به دستگیری و محکومیت او در سال ۱۹۹۸ شد و او به هفت سال زندان محکوم شد. پس از آزادی در سال ۲۰۰۶، او فعالیت های جعلی خود را از سر گرفت و دوباره توسط FBI دستگیر شد. کولاوچینو در کتاب شرح زندگی اش نوشت:
توانایی ساختن چیزهای جعلی باید از طریقی به من اعطا شده باشد که من آن را نمی دانم.
لوئیس کولاوچینو
داستان کولاوچینو در یک مجموعه مستند به نام “”Breaking Vegas”” در شبکه تاریخ “History” نمایش داده شد. او همچنین یک کتاب خاطرات با عنوان “You Thought It Was More – Adventures of the World’s Greatest Counterfeiter, Louis The Coin” را نوشت. کولاوچینو در ۶ ژوئیه ۲۰۲۰ اندکی پس از آزادی مشفقانه از زندان به دلیل سلامتی اش درگذشت.
داستان این کلاهبرداری کازینویی نیز مانند بسیاری دیگر پر حاشیه اما هیجان انگیز بود. حتی پس از اینکه عملیات وی لو رفت و او از اینکار دست کشید همچنان بسیاری به روش کار وی علاقمند بودند بطوریکه تجهیزات مورد استفاده وی از طریق سایت eBay به حراج گذاشته شد و فروش رفت.
در طول دوران کلاهبرداری اش، کولاوچینو با وجود اینکه از حضور در کازینوها منع شده بود و به اصطلاح در لیست سیاه قرار داشت همچنان بارها با لباس مبدل و حتی پوشش زنانه به قمارخانه ها رفت و به شرط بندی در دستگاه های اسلات پرداخت.
او نیز مانند برخی دیگر از اشخاصی که با تقلب کازینوها را به زانو درآوردند و علیرغم فعالیت های مجرمانه ای که در پرونده داشت، بعدها به عنوان مشاور دولت فدرال مشغول به کار کرد. او همچنین جزئیات روش تولید سکه تقلبی برای استفاده از کازینو را با مقامات دولتی به اشتراک گذاشته و نشان داد که چگونه توانسته با فریب قمارخانه دارها به این عملیات کلاهبرداری بپردازد.
خوره اسلات ماشین
زندگینامه تامی گلن “Tommy Glenn Carmichael” خوره اسلات ماشین، مانند سایر قماربازان متقلب مملو است از ماجراهای کلاهبرداری در کازینو، اما اینبار با روشی فنی!
اسلات ماشین ها روند تغییر و تحول طولانی را از یک نوع دستگاه مکانیکی برای رسیدن به فرم مدرن امروزی پشت سر گذرانده اند و در طول دوران این تغییر و تحولات برخی قماربازان نیز با یافتن نقاط ضعف سعی در سوء استفاده و کسب درآمد کرده اند. در واقع تلاش های همین قماربازان از جمله موارد تاثیرگذار در بروزرسانی و استفاده گسترده از تکنولوژی در بیزینس های کازینویی بوده است، کسب و کارهایی که سرمایه گذاران آنها می خواهند از تجارت خود محافظت کنند.
کارمایکل چندین بار در طول زندگی حرفه ای خود دستگیر شد. او چندین بار محکومیت های زندان را سپری کرد، اما پس از آزادی به ابداع روش های جدید تقلب ادامه داد.
تامی فعالیت خود را در سال ۱۹۸۰ و در حالی که ۳۰ سال سن داشت شروع کرد، در آن دوران او در یک تعمیرگاه تلویزیون مشغول بکار بود. در حقیقت آغاز آشنایی تامی گلن با دستگاه های بازی اسلات به روزی بر می گردد که وی دوست قدیمی خود به نام Ray را ملاقات کرد. او در هنگام ملاقات متوجه شد که دوستش یک دستگاه اسلات ماشین در کامیونت خود دارد… او که به دستگاه و طرز کار آن علاقمند شده بود شروع به سر و کله زدن با آن کرد تا نهایتا پس از مدتی توانست راهی پیدا کند که دستگاه ها را وادار به پرداخت نماید.

پس از این موفقیت، فورا به لاس وگاس رفت تا نتیجه یافته هایش را در کازینوها به اجرا بگذارد، او طی اولین آزمایش موفق شد از یک دستگاه اسلات ۵ سنتی مبلغ ۳۵ دلار را بدست بیاورد. بله، ۳۵ دلار به تنهایی مبلغ آنچنان بالایی نبود و بنابراین او تصمیم گرفت تا با ادامه استفاده از ترفند خود بر روی دستگاه های اسلات گوناگون دیگر پول بیشتری به جیب بزند و آخر هفته بسیار مفرحی را بگذراند.
متاسفانه با بدشانسی او مجبور شد به مدت ۵ سال را به جرم مرتبط با مواد مخدر در زندان بگذراند ولی این دوران او را متوقف نساخت و پس از آزادی افورا در پی ابداع روش های جدید خود رفت زیرا نسل جدید دستگاه های اسلات بسیار پیشرفته تر از مدل هایی بودند که تامی سالها پیش دیده بود. کازینوها به سرعت شروع به تعویض اسلات ماشین های قدیمی با مدل های جدید می کردند و او مجبور میشد که به منظور کسب درآمد به سراغ اسلات ماشین های قرار گرفته در سالن ها و مکان های دیگر باقیمانده برود که نهایتا منجر به دستگیری مجدد وی شد.
در دوران زندان او شخصی به نام Balsamo را ملاقات کرد و با او وارد همکاری شد. تامی متوجه شد که با پیشرفت حاصل شده در طول دورانی که وی در زندان سپری کرده حال ماشین های اسلات ها مجهز به میکروپروسسر و میکروکنترلر شده اند و برای غلبه بر این تکنولوژی ها باید راهی بیابد.
این تکنولوژی های جدید که توسط کمپانی IGT ارائه شده بود در کنار تولید کننده نتایج تصادفی (RNG) کار را بسیار مشکل ساخته بود، بنابراین تامی تصمیم گرفت یک اسلات ماشین با تکنولوژی IGT خریداری کند تا بتواند نحوه کار آن را مورد مطالعه قرار دهد.
وی پس از مدتی توانست یک نوع دستگیره بلند که آن را The Monkey Paw نامگذاری کرده بود. اساس این اختراع را رشته های گیتار و استیل تشکیل می داد و شخص با داخل کردن آن در دستگاه می توانست سوییچ مربوط به فعال شدن پرداخت را روشن نماید تا ماشین اسلات شروع به پرداخت کند. گرچه او در اختراع این وسیه موفق بود ولی با اینحال این موضوع کمی زمانبر شده بود چرا که کازینوها در حال جایگزینی دستگاه ها با مدل های جدید ارائه شده در سال ۱۹۹۱ بودند.

تامی متوقف نشد و مجدد یک دستگاه از مدل های روز خریداری نمود، اینبار توانست نوعی چراغ دستی که آن را Light Wand نامگذاری کرده بود برای غلبه بر اسلات ماشین ها بسازد و شروع به فروش آن به سایر قماربازها کند. البته فروش این وسیله خود مشکل ساز بود زیرا که موجب دستگیری مجدد وی گردید.
او مجدد در سال ۱۹۹۶ توسط اف بی آی (FBI) و در حالی که داشت از وسیله اختراعی اش در یک اسلات ماشین استفاده می کرد دستگیر شد ولی در جریان دادگاه مجرم شناخته نشد. فکر می کنید این پایان ماجرا بود، نخیر وی در حدود ۳ سال بعد دوباره دستگیر شد ولی اینبار با یک دوره محکومیت ۷ ساله مواجه گردید.
تامی گلن بعدها و پس از آزادی از زندان وارد همکاری با کسب و کارهای کازینویی شد تا در بهبود سیستم ها و غیر قابل نفوذ ساختن آنها کمک کند.
کلاهبردار کازینو
مانند دیگرا افرادی که تلاش کردند با کلاهبرداری از کازینوها پول بدست بیاورند تامی گلن کارمایکل نیز چندین بار در طول زندگی حرفه ای خود دستگیر شد. او چندین بار محکومیت های زندان را سپری کرد، اما پس از آزادی به ابداع روش های جدید تقلب ادامه داد. پس از دستگیری نهایی، کارمایکل تخصص خود را به طرف دیگر قانون تبدیل کرد. او مشاور کازینوها شد و به آنها کمک کرد اقدامات امنیتی خود را برای جلوگیری از تقلب بهبود بخشند.
داستان او در مجموعه مستند “Breaking Vegas” نیز در تاریخ “History” نمایش داده شد، در این مجموعه او به عنوان یکی از حیله گرترین و مدبرترین متقلب کازینو به تصویر کشیده شد.
اینروها دستگاه های بازی اسلات کازینو بسیار پیشرفته تر هستند، اگرچه همچنان بسیاری با تلاش مستمر سعی در پیدا کردن راهی برای پول در آوردن از آنها می باشند با اینحال مطمئنا روش های قدیمی دیگر قابل اجرا نیستند.
روباه زیبا
آنچه مسیر زندگی ایدا سامرز را تغییر داد رابطه مستقیم با چهره زیبا و دلربایی او داشت. وی در کلاهبرداری به چنان آوازه ای رسید که به روباه ماده وگاس شهرت یافت.
وی که یک زن بسیار جذاب بود که از این توانایی خود برای پیروزی در قمار استفاده می کرد. جذابیت او به قدری زیاد بود که کمتر مردی توان مقابله در برابر دلبری او را داشت طوری که ایدا سامرز “Ida Summers” قادر بود تنها با راه رفتن در میان مردها توجه آنها را به خود جلب کند.

حیله گری توانایی و استعداد خاصی را میطلبد، چیزی که گویا این خانم جذاب همه آن وژگی های لازم را دارا بود! اهمیت پرداختن به اینچنین افرادی در توانایی فریب دادن آنهاست زیراکه کازینو یک کسب و کار جدی است و اگر فکر می کنید هر کسی می تواند به راحتی در میان اهالی قمار و نیز گردانندگان قمارخانه دست به تقلب بزند، دچار ساده اندیشی شده اید!
ایده های بسیاری از اینکه ایدا سامرز از کی و چگونه شروع به کلاهبرداری در کازینوها کرد وجود دارد با اینحال آنطور که بنظر می آید کسی واقعیت ماجرا را نمی دارد چنانچه:
بیشتر حدس و گمان های پیرامون وی از داستان های بطور معمول دروغی که او پای میزهای بازی برای دیلرها و یا سایر بازیکنان تعریف می کرد شکل گرفته است.
تقلب در کازینو

- یکی از این داستان ها این است که او در فلوریدای جنوبی نزد پدرربزرگ و مادربزرگش بزرگ شد، آنها از او میخواستند که در زمین مزرعه کار کند و اجازه خوشگذارنی یا به قول معروف جوانی کردن به او نمی دادند. نهایتا ایدا پس از ۱۸ سالگی آن خانه را ترک کرد و به امید اینکه یک باریسا شود وارد لاس وگاس شد ولی از آنجایی که کاری پیدا نکرد به کلاهبرداری روی آورد.
- داستان دیگری اینطور حکایت می کند که او در نزدیکی لاس وگاس استریپ و مرکز کازینوها بزرگ شده است. بر اساس این روایت وی در دوران نوجوانی وقتی هنوز به سن قانونی لازم برای ورود به کازینوها نرسیده بود بطور غیرقانونی و با فریب مامورین حراست کازینو به آنجا پای می گذاشت و پس از مشاهده آن همه ثروت و دارایی به فکر کلاهبرداری افتاد.
- داستان دیگر روایت می کند که او به همراه پدرش که برای بیزینس به لاس وگاس می آمد به لاس وگاس پاگذاشت و حتی تکنیک هایی مانند Hand Mucking را از وی فرا گرفته بود.
ایدا قابلیت چشمگیری در روش Hand Mucking که یک نوع تکنیک برای حذف کارت های بازی پوکر از میز در حین انجام بازی است داشت، همچنین او توانایی بالایی در استفاده از تکنیک Switching برای جابه جایی کارت ها داشت.
این توانایی ها او را در وگاس با لقب The Vegas Vixen به معنی روباه (ماده) لاس وگاس مشهور ساخت. ایدا که زیبایی فریبنده و چشمگیری داشت با روحیه ای برونگرا و روابط عمومی بالا می توانست با دیگران به معاشرت بپردازد و آنها به سمت اهداف خود هدایت کند.

او ابتدا به سرقت کارت ها مشغول می شد و سپس از بین افراد آنهایی که بیشتر مایل به معاشرت با وی بودند را با زیرکی انتخاب و به جابه جایی ورق هایشان اقدام می نمود، البته ایدا برای واقعی تر جلوه نمودن بعضی دست ها را واگذار می کرد زیرا که شما نمی توانید به راحتی تمام دست ها را برنده باشید و در صورتی که اینطور رفتار نمیکرد با تمام زیبایی که داشت مورد سوء ضن قرار می گرفت.
او حتی با نگاه داشتن کفش خود در زیاد دامن و استفاده از آن برای انتقال کارت ها به همدستانش چیرگی کاملی بر میزهای بازی داشت، تمام این مراحل توسط او با ظرافت و سرعت بسیار در یک چشم به هم زدن اتفاق می افتاد. در نهایت او به همراه همدستانش در حالی که همگان را با ظاهر زیبا و توانایی های عجیبش متعجب ساخته بود دستگیر شد، ایدا جزء معدود زن هایی بود که توانست در کازینوها به کلاهبرداری بپردازد و در این زمینه به مهارت های بالا دست پیدا کند.
وجود تاریخچه ای اینچنینی از یک زن که با فریب و حقه توانسته در فریب کازینو موفقیت بدست بیاورد نشاندهنده آن است که قمار تنها مختص مردان نیست و زنان نیز در دنیای قماربازی مهارت های شگفت انگیزی دارند.
اینکه یک زن زیبا دست به کلاهبرداری از کازینو و قماربازها بزند نکته ساده ای نیست بلکه پیچیدگی در افکار و زندگی شخصی وی را نشان می دهد، در دنیای قمار چنین افرادی یک گام از سایرین پیش هستند و به اصطلاح برگ برنده را در اختیار دارند.
بسیاری از جنبه های زندگی و داستان سامرز همچنان یک معما است و جزئیات یا چگونگی اجرای روش های او هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد. جسارت و مهارت او جایگاهی را در تاریخچه تقلب در کازینو برایش به ارمغان آورد که برخی آن را ناشی از استعداد ذاتی او می دانند. او که در کلاهبرداری از کازینوها به مهارت دست یافته بود در دورانی تیمی از همدستان را گرد هم آورد و مهارت های خود را به آنها آموزش داد و درصدی از بردهای آنها را گرفت. با تمامی این اوصاف، وی پس از مجرم شناخته شدن تنها یک سال مشروط شد و سپس از انظار عمومی ناپدید شد.
نابغه الکترونیک
در لیست افرادی مشهوری که با ترفند و حقه کازینوها را به چالش کشیده اند تا پول بدست بیاورند، Keith Taft به عنوان یک کلاهبردار خلاق نامی شناخته شده می باشد.
وی متولد ۱۹۳۰ در مونتانا بود و در همان دوران کودکی نیز به اختراعات گوناگون می پرداخت. وی که در زمینه فیزیک، موسیقی و الکترونیک مطالعه و تحصیل داشت مدتی به عنوان مدرس مشغول به تدریس شد ولی بعدها به همراه همسر، ۲ دختر و ۲ پسرش و به منظور کار در شرکتی به نام Raytheon وارد کالیفرنیا شد.

کیت تافت در سال ۱۹۳۰ به دنیا آمد و در ابتدا به عنوان معلم موسیقی و مهندس الکترونیک به کار خود ادامه داد. او نیز مانند بسیاری دیگر از نابغه هایی که دست به کلاهبرداری و تقلب در کازینو زده اند، در کنار کنجکاوی و سرگرمی، یک هدف مهم داشت: پول در آوردن از کازینو، کسب درآمد تا حداکثر ممکن و با روشی ساده اما مطمئن!

آشنایی او با کازینوها و بازی بلک جک به زمانی بازمی گردد که با همسرش از موزه ای به نام Harrah’s Auto Museum در شهر رینو بازدید می کردند و اتفاقا بازدیدکنندگان در آنروز یکسری کارت های مخصوص بازی در کازینو دریافت می کردند. نهایتا پس از اولین باری که Taft به کازینو قدم گذاشت به بازی بلک جک علاقمند شد.
در ۱۹۶۹ او با کتاب Edward O. Thorp کتاب آشنا شد و اصرار داشت تا با استفاده از روش های شمارش کارت که در کتاب توضیح داده شده بود بر بازی بلک جک غلبه کند ولی به موفقیتی دست پیدا نکرده بود، در این هنگام Taft به این نتیجه رسید که از خلاقیستش برای رسیدن به این مقصود استفاده کند و به فکر توسعه دستگاه خود بر این مبنا نمود.
در نهایت او که یک نابغه الکترونیک و یک قمارباز علاقمند به بازی بلک جک بود با همکاری پسرش اولین میکروکامپیوتر دیجیتال را برای گرفتن عکس دیجیتال اختراع کرد، Taft حدود ۲ سال از عمر خود را صرف ابداع این دستگاه کرد.
اولین دستگاه او حدود ۱۵ پوند (نزدیک به ۷ کیلوگرم) وزن داشت و او سعی داشت از این دستگاه که در زیر لباس مخفی ساخته بود و با استفاده از انگشتان پا کنترل آن را هدایت می کرد در پی بردن به ترتیب کارت ها در هنگام شمارش آن ها بهره ببرد، وی دستگاهش را David نامگذاری کرد.
او همچنین پیشرفت هایی حاصل کرد که توانست وزن دستگاه را کاهش دهد و پس از استفاده از آن بیش از ۴۰۰ هزار دلار درآمد کسب کرد.
سپس در نهایت او دچار اشتباه بزرگی شد و شروع به فروش دستگاه خود به مردم و آموزش آنها نمود که این امر از چشم تیزبین کازینوها پنهان نماند ولی از آنجایی که کازینوها متوجه نحوه کارکرد دستگاهش نشدند او را رها ساختند. از مشهور ترین قماربازانی که پس از اندکی تغییرات دستگاه وی را خریداری کردند Ken Uston بود که یک تیم بلک جک حرفه ای را رهبری می کرد.
در گام بعدی او و پسرش یک دوربین فیلمبرداری کوچک ساختند که قابل جاسازی نمودن در زیر کمربند بود و شخص را قادر می ساخت به راحتی کارت های بازی گردان را مشاهده نماید، این دوربین قابلیت داشت که همدست شخص را باخبر سازد که کدام حرکت را به عنوان بهترین حرکت ممکن برگزیند.

کار آنها به اینجا ختم نشد چنانچه در ادامه دستگاه های پیشرفته تری با نام های Thor و Naina ساختند که می توانست موقعیت کارت ها را ردیابی نماید. در نهایت قوانین به نفع کازینوها تغییر یافت و ورود به کازینوها با دستگاه های الکترونیک به داخل کازینو ممنوع گشت که این موضوع البته امروزه به طور کامل اجرا نمی گردد و بازیکنان می توانند وسایل الکترونیکی ماننده تلفن همراه را با خود به داخل کازینو ببرند.
در سال ۱۹۸۵ و در پی تشدید غیرقانونی شدن استفاده از هرگونه دستگاه و یا وسیله ای در داخل کازینوها دوران Keith Taft و اختراعاتش به نوعی به پایان رسید. در دوران پایان زندگی Taft و همسرش یک مزرعه ۱۰ هکتاری خریداری کردند و وقت خود را به کار برای توسعه یک مزرعه صرف نمودند. نهایتا زندگی Taft در سال ۲۰۰۶ و در حالی که بر روی صندلی خود در خانه اش لم داده بود به پایان رسید.
نام وی در کنار بزرگان دیگر در تالار مشاهیر بلک جک قرار دارد.
کلاهبردار کازینو
داستان کیت تافت گواهی بر نبوغ و مهارت فنی اوست و او را به چهره ای افسانه ای در دنیای بلک جک تبدیل می کند، که البته در تقلب مهارت داشت. اگرچه پس از دستگیری و متعاقبا غیرقانونی شدن دستگاه هایش در نوادا تخصص خود را به کمک به کازینوها برای بهبود اقدامات امنیتی خود معطوف کرد با اینحال شهرت وی در زمینه کلاهبرداری فراگیر شد.
روش های مورد استفاده وی که با در هم آمیختن تکنولوژی های روز و خلاقیت در بکارگیری آنها موفقیت بسیاری برایش به ارمغان آورد را می توان نشانه ذهن کارآمد وی دانست.
البته اینچنین شیوه های امروزه قابلیت اجرا در محیط واقعی قمارخانه را ندارند ولی همچنان نکات و جزئیات قابل تاملی برای مدیران کازینو در آن وجود دارد.
تقلب در کازینو
داستان استعداد کیت تافت در تقلب و کلاهبرداری از کازینو موجب جلب توجه به نکات حراستی کازینوها گردیده است که نتایج آن برتری غیر قابل انکار سیستم های نظارتی و امنیتی بوده اند.
مردی با بازوان طلایی
دومینیک لوریجیو (Dominic LoRiggio) بدون شک شناخته شده ترین قمارباز در زمینه بازی کازینویی تاس است که تکنیک های پرتاب تاس وی از شهرت جهانی برخوردارند.
وی در بلک جک و نیزدر بازی تاس بسیار ماهر بود و برای بدست آوردن این مهارت ها روزهای طولانی به تمرین پرداخت. تکنیک های مورد استفاده او در بازی تاس (Craps) پس از گذشت سال ها همچنان از پیشرفته ترین روش های برد در این بازی محسوب می گردد.

اگرچه برخی او را در دسته قماربازهایی که با تقلب در کازینو به موفقیت دست یافته اند می دانند، با اینحال نمی توان این نکته را نادیده گرفت که تمرین و ممارست در تکنیک های مورد استفاده وی رمز پیروزی هایش بوده است. همچنین در نگاهی دیگر او از معدود افرادی بود که به بکارگیری نکات ساده و پایه توجه داشت تا جاییکه تمرین های طاقت فرسایی را در استفاده از چنین مواردی برنامه ریزی کرده بود.
از مشهورترین تکنیک های مورد استفاده دومینیک روشی معروف به لمس طلایی “Golden Touch” است که حتی به عنوان پتنت و اختراع به ثبت رسیده است. دومینیک در طول سال ها با همکاری Frank Scoblete کلاس ها و سمینارهایی برای معرفی تکنیک خود برگزار کرد.

ادعای او بر این مبنا بود که بخشی از تکنیک های پرتاب تاس او ریشه در مصر باستان داشته است، با اینحال تفاوت عمده در روش های ابداعی او این بود که بازیکن در مراحل بازی تاس نیازی به تقلب نداشت و روش وی کاملا قانونی بود.
دومینیک لوریجیو قماربازان را جویندگان هیجان تعریف می کرد ولی خود را در دسته بازیکنان برتر یا به اصطلاح “Advantage Player” می دانست. به عقیده او یک بازیکن برتر به دنبال راهی است که شانس خود را در برابر کازینو افزایش دهد و از این طریق به پیروزی برسد ولی در مقابل یک قمارباز تنها بر روی شانسی که میزبان در اختیار قماربازها قرار می دهد شرط می بندد.
دومینیک توانست تکنیکی لمس طلایی خود را مبنی بر پرتاب تاس به شکل کنترل شده (Controlled Shooting) توسعه کند که یک تکنیک بسیار مشکل و با هدف بدست آوردن نتایج دلخواه در پرتاب تاس است.
وی تاس ها را به نحوی پرتاب می نمود که در لحظه پرتاب و در طول مسیر کنار هم قرار داشته باشند تا در زمان برگشت بر روی میز به شکل دلخواه او قرار بگیرند. او که این تکنیک را بارها تمرین کرده بود توانست در این امر به مهارت شگرفی دست یابد.

دومینیک لوریجیو “Dominic LoRiggio” یک تیم قماربازی حرفه ای به نام “Rosebut” تشکیل داد و به کازینوهای لاس وگاس رفت، جایی که نهایتا به دلیل مهارت چشمگیرش به او لقب نابودگر “Dominator” داده شد.
او پس از چندی تیم را ترک کرد زیرا قصد داشت از مهارت خود برای به دست آوردن پول بیشتری استفاده کند و به همین منظور به Frank Scoblete که یک نویسنده و قمارباز ماهر بود و نیز موجب آشنایی دومینیک با گروهی از قماربازان مشهور در کازینوهای لاس وگاس شده بود پیوست.
وی با اتکا به روش خود بردهای بسیاری به دست آورد و چون روشی که بکار می گرفت با قوانین کازینوها مغایرتی نداشت به تقلب متهم نشد. وی که بارها با عنوان “مردی با بازوان طلایی” مورد خطاب قرار گرفت در جمله ای معروف گفت:
من این کار را با فیزیک ساده به انجام رساندم.
بازی تاس کازینو
نکته جالب توجه درباره روش های وی اینجاست که حتی اینروزها هم می توان با کسب مهارت در مواردی مانند پرتاب تاس به پیروزی در شرط بندی امیدوار بود، اما آیا هر کسی استعداد و پشتکار در تمرین برای استاد شدن در چنین مواردی را دارد؟
او درمیان چهره های مشهور که توانسته اند در قماربازی اسم و رسمی بدست بیاورند یک وجه تمایز بارز داشت؛ پشتکار در تمرین تکنیک های پایه برای قمار!
قماربازی حرفه ای
دومینیک لوریجیو سالها در حوزه کازینو فعالیت داشت و به عنوان مشاور کسب و کار نیز به یازی گردانندگان قمارخانه آمد، حتی اینروزها نیز بسیاری از تکنیک هایی که برخی مدعی ابداع آن هستند را می توان الهام گرفته شده از روش های بازی وی دانست.
در هم شکننده ی رولت
گونزالو گارسیا در زمینه تهیه کنندگی و کارگردانی فیلم تحصیل کرد، البته او نتوانست تحصیلاتش را به اتمام برساند ولی با اینحال کاری در یک برنامه رادیویی بدست آورد.
اگر اهل قماربازی باشید مطمئنا به این نکته پی برده اید که حوزه سرگرمی و شرطبندی در قمارخانه دنیای عجایب است! بدین معنی که مشاهده اتفاق ها و یا گاهی گوش دادن به نقل قول از داستان هایی دور از انتظار بخشی از قماربازی است.
ماجرای گونزالو نیز یکی دیگر از همین موارد است که پس از آشنایی وی با کازینو به وقوع پیوست، او در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۴۷ و در شهر مادرید اسپانیا به دنیای آمد و شاید این دست سرنوشت بود که وی را با بازی رولت آشنا کرد…

وی که به بازی رولت کازینو علاقمند شده بود اولین شخصی بود که توانست یک استراتژی رولت را طراحی نماید، این در مقابل نظر نقل قول شده از آلبرت انیشتین بود که گفته بود:
شما نمی توانید بر میز رولت غلبه کنید مگر اینکه از آن دزدی کنید.
آلبرت انیشتین
قماربازها اعتقاد دارند که در سیستم گرداننده رولت چرخ هایی وجود دارند که بر اثر کارکرد زیاد مستهلک می گردند و این امر موجب می شود که تعداد شماره هایی که توپ در آنها قرار می گیرند به صورت نامتوازن باشد، این مساله اصطلاحا Bias Wheels نام دارد منتهی بسیاری تاکنون در بهره گیری از این روش ناکام بوده اند.
گونزالو “Gonzalo Garcia-Pelayo” این روش را در یک کازینو در اسپانیا به نام Casino Gran Madrid به اجرا گذاشت. او با زیر نظر گرفتن یک میز رولت و ثبت شماره های بدست آمده (که گاهی با همراهی فرزندانش صورت میداد) و سپس استفاده از کامپیوتر خود توانست به آنالیز مورد نیازش دست یابد.

وی نتایج بیش از ۱۰۰۰ اسپین (Spin) را آنالیز نمود و به اطلاعات قابل اطمینانی از اعدادی که می بایست بر روی آنها شرط ببندد دست یافت. سپس گونزالو شروع به شرط بندی کرد، او اغلب شرط ها را با پیروزی پشت سر می گذاشت تا توجه اش به یک کازینو جدید جلب شد و تمامی مراحل را جهت زیر نظر گرفتن یک دستگاه رولت در آنجا نیز از ابتدا به انجام رساند.
در حالی که بردهای گونزالو در میز رولت ادامه داشت و او مبلغی نزدیک به ۷۰۰,۰۰۰ دلار بدست آورده بود یکی از کازینوهای اسپانیا از او شکایتی به ثبت رسانید و او را متهم به تقلب کرد منتهی دادگاه نهایتا اتهام علیه او را نپذیرفت و بردهای او را بدون تقلب و تنها مبتنی بر آنالیزهایش از ایرادی که در دستگاه های رولت وجود داشته است دانست.
مشکل اینجا بود که او به چنان شهرت دست یافته بود که در تمام کازینوهای اسپانیا تحت نظر قرار داشت و حتی بسیاری از این قمارخانه ها ورود وی و یا استفاده از روش وی برای آنالیز گردانه رولت را ممنوع اعلام کرده بودند. در نهایت گونزالو تصمیم گرفت برای به اجرا گذاشتن استراتژی اش در کازینوهای لاس وگاس راهی آمریکا شود.

در آمریکا به همراه خانواده اش به کازینوها می رقت و وانمود می کرد که توریست است، همچنین دقت داشت که توجه مسئولین نظارت را به خود جلب نکند. مدتی به همین منوال گذشت و گونزال به همراه خانواده اش توانستند حدود ۲ میلیون دلار را در قمار بر روی میزهای رولت گوناگون بدست بیاورند، با اینحال این جریان به مزاق گردانندگان قمارخانه خوش نیامد که نهایتا منجر به ممنوع شدن ورود او و خانواده اش به کازینوها شد.
روش مورد استفاده وی بعدها با بهبود چرخ های گردانه رولت و بالا بردن سطح استاندارد آنها غیرقابل استفاده شد، بطوریکه تکرار روش مورد استفاده او اینروزها چندان واقع بینانه به نظر نمی رسد.
گونزالو بعدها کتابی به نام “The Fabulous Story of The Pelayos” درباره داستان و ماجراهایش را در سال ۲۰۰۳ به چاپ رسانید. نام وی در کنار قماربازان بزرگ دیگری مانند Joseph Hobson Jagger و همچنین Charles Deville Wells قرار دارد که توانستند بر بازی رولت غلبه کرده و راهی برای بدست آوردن پول ابداع کنند.
همانطور که در ابتدای نوشته نیز اشاره شد، ماجراهای باورنکردنی بخشی از دنیای قمار و شرط بندی است، در این بین اما برخی از این داستان های مانند آنچه برای گونزالو گارسیا رقم خورده شهرت بسیاری دارند.
بدست آوردن پول و ثروت از طریق قماربازی آرزوی بسیاری است که گاه نیازمند طی کردن مسیر دشوار است و گاهی تنها یا خوش شانس بودن میسر می گردد!
قمار و شرط بندی
در دورانی که ما قرار داریم استفاده و بکارگیری اینچنین روش هایی را نمی توان چندان موثر دانست چراکه مدیران و گردانندگان کسب و کارهای کازینویی توانسته اند با اصلاح قوانین و نیز نظارت دقیق بر صحت عملکرد انواع دستگاه و سیستم شرط بندی بر اینگونه مسائل غلبه کنند. البته، همچنان هستند افراد خلاق و ایده پردازی که تلاش دارند با ابداع روش های تازه از شرط بندی در بازی های کازینویی پول به جیب بزنند!
برنامه نویس فرصت طلب
رونالد دیل هریس (Ronald Dale Harris) یک برنامه نویس بود که البته بعدا اقدامات وی نشان داد که او نیز مانند بسیاری از ما انسان ها فرصت طلب و جاه طلب نیز بوده است.
اجزاه بدهید در همین ابتدا یک توضیح را اضافه کنم که: لازم نیست وی را سرزنش کنیم، شاید بسیاری از ما هم اگر در موقعیت و جایگاه رونالد دیل هریس “Ronald Dale Harris” بودیم این شانس طلایی برای غارت کازینوها را از دست نمی دادیم!
زمانی که موضوع هک و سوء استفاده توسط هکر یا گروه های هکری باشد، کازینوهای آنلاین، نه تنها مستثنی نیستند بلکه یکی از اهداف جذاب هستند!
هک کازینو
با اینکه تقلب در کازینو در هر شکل و فرم غیرقانونی محسوب می گردد، کمتر قماربازی را می توان یافت که از موفقیت چنین افرادی لذت نبرد! همین رویارویی با صاحبان کسب و کار قمارخانه و استفاده از روش های خلاقانه است که موجب ماندگار شدن نام این گروه اشخاص گردیده است.
در سال های ۱۹۹۰ در حالی که در کسب و کارهای قمارخانه ای در ایالت نوادا در حال شکل گیری بود سر و کله کلاهبرداران و افرادی که به دنبال سودجویی از این بیزینس های نوظهور بودند نیز پیدا شد.

از جمله این افراد یک برنامه نویس به نام Ronald Dale Harris بود که با نبوغ خود توانست از این فرصت استفاده نموده و به قول آن مثل معروف:
از آب گل آلود ماهی بگیرد…!
هکر کازینو
وی متولد ۱۹۵۶ در آمریکا بود، او که در هیئت کنترل بازی نوادا “Nevada Gaming Control Board” مشغول به کار بود دسترسی ویژه ای به از منابع کد برخی از نرم افزارها داشت.
وی که متوجه حفره قابل نفوذ در سیستم های شرط بندی آنلاین شده بود با استفاده از توانایی های خود هزاران دلار را از طریق کنترل و دستکاری جایزه جکپات (Jackpot) اسلات ماشین های کازینوها را برداشت کرد. نکته مثبت در اینجا بود که او توانسته بود مبلغ کلانی را بدست بیاورد و پیش خود نگاه دارد در حالی بود که گردانندگان و مدیران کسب و کارهای کازینو حتی متوجه این موضوع نبودند. وی با استفاده از کشف این حفره امنیتی و با همدستی با شخص دیگری که دوستش بود موفق شد در طول سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵ پول هنگفتی را از کازینوها بدست بیاورد.

رونالد کمی بعد شروع به استفاده از توانایی های برنامه نویسی خود برای تقلب در بازی کنو و لاتاری ها کرد، او توانست برنامه ای بنویسد که تشخیص دهد چه شماره هایی توسط نرم افزار تولید اعداد تصادفی “RNG” تولید می گردد و با همکاری همدست خود که Reid Errol McNeal نام داشت در قمارخانه Bally’s Casino واقع در شهر آتلانتیک ایالت نیوجرسی یک جکپات بزرگ را برنده شد.
با اینحال نقشه او و شریک جرمش یک نقص در اجرا داشت، زیرا که همدست او هیچگونه هیجانی در هنگام بردن این جایزه بزرگ از خود نشان نداد و همین موضوع موجب جلب توجه و مشکوک شدن ناظران شد.
همین جلب توجه کوچک برای بازداشت مورد بازجویی قرار گرفتن McNeal موجب لو رفتن نقشه آنها شد. در ادامه رونالد نیز توسط پلیس در فرودگاه لاس وگاس دستگیر و به تحمل ۷ سال زندان محکوم گردید، البته وی پس از گذشت ۲ سال آزاد شد ولی نام او در لیست کتاب سیاه فهرست محرمانه کازینو قرار گرفت و ورودش به کازینوها منع گردید.
بعدها مستندهایی نیز از وی و روش های مورد استفاده اش ساخته و به نمایش درآمد، از جمله بخش هایی از مستندی به نام Breaking Vegas که جزئیات بیشتری راجع به روش فرصت طلبانه وی برملا ساخت.
از آنجاییکه کازینو آنلاین بر ببستر نرم افزار قابل اجراست، هک و یا دستکاری نتایج بازی توسط افراد فرصت طلب امری دور از ذهن نیست. حتی اینروزها و با وجود پیشرفت در زمینه تکنولوژی نیز می توان گاهی اخبار خیره کننده از عملیات گروه های هکری یافت که از وجود رخنه و ضعف امنیتی به نفع خود بهره برده اند.
جایزه جکپات که بطور معمول رقم خیره کننده ای را شامل می گردد به قدر کافی وسوسه برانگیز است، موضوع زمانی حساس تر می گردد که بازیکن متوجه گردد بدست آوردن این جایزه از طریق دستکاری در محاسبات ریاضی و کد برنامه نویسی بازی کازینو ممکن می باشد تا بدین ترتیب جرقه ابتدایی برای برانگیختن کنجکاوی شخص زده شود!
در نقطه مقابل گردانندگان سایت شرط بندی و کازینو آنلاین با استفاده از تمامی توان و ابزارهای خود تلاش مستری برای جلوگیری از چنین سوء استفاده هایی دارند، که البته گاهی هم در دستیابی به اهداف خود ناکام می مانند.
فریبکار
ویلیام کانادا بیل جونز William “Canada Bill” Jones که در بین سال های ۱۸۳۷ تا ۱۸۷۷ زندگی میکرد یک قمارباز مشهور و البته کلاهبرداری بسیار زبردست بود.
او یکی از قماربازان قدیمی و مشهور است که با فراگرفتن بسیاری از حقه های منحصر به فرد که توسط دیگران قابل فهمیدن نبود و استفاده از علاقه و نبوغ خود در انواع بازی های کارتی مانند بازی پوکر توانسته بود در کار خود موفق باشد. وی در طول دورانی که ما امروزه آن را با فیلم های وسترن غرب وحشی تصور می کنیم زندگی کرد و با بکارگیری حقه در شرط بندی هایش موفقیت های بسیاری بدست آورد.

البته شاید تصور استفاده از حقه و ترفند در شرط بندی در مقایسه با اینروزها متفاوت باشد اما می بایست در نظر داشته باشید که در آن سال های دور و دراز تقلب در قماربازی یک موضوع بسیار رایج بوده است.
ویلیام کانادا بیل جونز “William Canada Bill Jones” در یورکشایر انگلستان به دنیا آمد و در سال ۱۸۶۰ به کانادا مهاجرت کرد. در طول سال های کلاهبرداری های متعددی که به انجام رسانید برخی روزنامه نویس ها و افراد تاریخ نگار شخصیت وی را به ثبت رسانیدند، حتی یک کارآگاه که در طی آن سال ها بر روی پرونده کلاهبرداری های وی کار می کرد گزارش های مفصلی از شیوه های حقه بازی او را گزارش داده است.
وی حقیقتا یک گوش بر خیابانی بود، البته گاهی در مسابقه های بازی ورق نیز شرکت داشت با اینحال علاقه داشت تا دیگران را به بازی هایی که خود میزبانی میکرد دعوت کند چراکه در این حالت همواره با حیله گری دست بالا را داشت و میتوانست نتیجه را به نفع خود به پایان برساند.

از مهمترین بازی هایی که او به عنوان بازی گردان راه می انداخت بازی پیدا کردن کارت ملکه بود. بطور خلاصه در این بازی ساده شخص می بایست از میان ۳ کارتی که بصورت پشت رو قرار گرفته اند و شامل ۱ ورق ملکه یا همان بی بی دل ♥ و ۲ کارت سرباز که یکی از خال پیک ♠ و دیگری از خال گشنیز یا همان خاج ♣ بود شرط بندی میکرد و حدس میزد که کدام یک از آنها ورق بی بی دل یا همان لعل می باشد. ویلیام حقه های بسیاری در این بازی فرا گرفته بود که وی را در زمره زبردست ترین شیادان قرار میداد.
در دوره ای او حتی بر روی قایق و کشتی ها مسافرت می کرد و مسافران را به شرط بستن در بازی هایش دعوت می نمود، حتی در دوره ای او در شرف دریافت حق اجرای بازی هایش در راه آهن ایالات متحده آمریکا که تازه راه اندازی شده بود گشت…
یکی از نکته های جالب در مورد وی صحبت های او در حین بازی وی بود که به صورت نقل قول هایی در بین قماربازان رواج یافت و حتی هم اکنون نیز استفاده دارد. در ادامه به برخی از نمونه نقل قول های معروف ویلیام کانادا بیل جونز خواهیم پرداخت.

او که بازی های شرط بندی بر روی ورق را بصورت خیابانی برگزار می کرد و با تقلب از رهگذارن یا افراد ساده لوح پول بدست می آورد، وی در جایی جمله “.It is morally wrong to allow suckers to keep their money” را بکار برد که از پس زمینه او در کلاهبرداری در بازی های ورق حکایت داشت. معنی این جمله:
این اخلاقا درست نیست که اجازه داده شود افراد ساده لوح پول خود را نگه دارند.
ویلیام کانادا بیل جونز
نقل قول معروف دیگری از او می گوید: “.A Smith and Wesson beats four aces” که این جمله نیز کنایه از تقلب هایش در بازی های گوناگون داشت. معنی این نقل قول:
یک تفنگ هر چهار آس بازی پوکر را می برد.
ویلیام کانادا بیل جونز
بازی هایی که وی راه می انداخت عده بسیاری را در شهر دور هم گرد می آورد و بازار شرط بندی بر روی بازی های او بسیار داغ بود، بطوریکه در جمله ای گفت: .Yeah, but it’s the only game in town که کنایه از مهم تر بودن بازی های وی از سایر بازی گردان ها داشت. معنی این جمله:
آره، ولی این تنها بازی شهر هست.
ویلیام کانادا بیل جونز
روش کار او اساسا بر این استوار بود که در ابتدا وانمود نماید قمارباز تازه کار و ضعیفی است و در حین بازی در حالی که لبخند و چهره موجهی از خود نشان می داد حقه های خود را بدون اینکه توجه دیگران را جلب نماید به اجرا در می آورد. او همچنین با بی دست و پا نشان دادن خود و پوشیدن لباس های ارزان و کهنه باعث واقعی تر شدن این ذهنیت در سایرین می گشت.

نهایتا وی در سال ۱۸۷۷ در فقر و تنهایی فوت شد و توسط جمعی از قماربازان محلی به خاک سپرده شد. بر اساس یک داستان افسانه ای در ماجرای مراسم خاکسپاری او یکی از قماربازان شرطی را مطرح کرد که پایه آن بر ای اساس بود که شاید ویلیام کانادا بیل جونز در تابوت نباشد! اگرچه هیچ کسی بر روی این موضوع شرط بندی نکرد، چرا که حاضرین معتقد بودند او حتی می تواند از روزنه ای نیز به بیرون فرار کند.
اینروزها از ویلیام کانادا بیل جونز نام و شهرت وی باقی مانده است ولی وقتی به داستان و ماجراهایی که او در آن دوران رقم زده است بیاندیشیم درخواهیم یافت که جذابیت و این هیاهو پیرامون قماربازی، علیرغم پستی و بلندی هایش، در حقیقت همان لذت بردن از سرگرمی است.
با در نظر گرفتن اینکه وی در سال های بسیار دوری زندگی می کرده است، ویلیام کانادا بیل جونز را می توان به نوعی یک قماربازی زیرخاکی به شمار آورد!
قمارباز قدیمی
وجود چنین شخصیت هایی که در بکارگیری روش های خاص به خبرگی دست یافته بودند را می توان یکی از جنبه هایی دانست که قماربازها با در نظر گرفتن آن و توجه به این واقعیت که همواره ممکن هست در دام فریب شخص دیگری بیافتند، به شرط بندی در کازینوها روی آوردند و به نوعی از قمار در جمع های دوستانه یا ناشناس پرهیز کردند.
در دوران ما به نوعی دست بازیکن در مقابل کازینو کوتاه است اما همچنان در جمع هایی که اهل قمار در آن گرد هم می آیند و به بازی می پردازند می توان با حقه و ترفندهای زیرکانه مواجه شد.
کلاهبردار زیبا در کازینو
از جعل ژتون تا هک نرم افزار سایت شرط بندی، دنیای کسب و کار قمارخانه کلاهبرداران بسیاری به خود دیده است که هر کدام با نقشه و برنامه خود قدم به کازینو گذاشته اند.
وقتی درباره روش های ابداعی تقلب در رولت صحبت می کنیم قطعا Monique Laurent یکی از نام های شناخته شده در این زمینه است. او رهبر تیم مشهور French Cigarette Pack Scandal بوده است که در سال های ۱۹۷۰ به تقلب در بازی رولت می پرداخته اند. جزئیات زندگی مونیکا تا حدودی مبهم است، او در سال ۱۹۴۸ در یک بیمارستان در شهر Deauville فرانسه به دنیا آمد.
از خانواده وی تنها وجود یک برادر مشخص شده است، همچنین معلوم است که وی در اواخر سالهای ۱۹۶۰ و اوایل سالهای ۱۹۷۰ ازدواج کرده است و گمان می رود که وی نام خانوادگی اش را پس از جدایی و به پایان رسانیدن این ازدواج تغییر داده باشد. مونیکا زیبایی غیرمعمولی داشت، چهره سبزه، ساختار استخوانی ظریف در اندام وصورت و همچنین موهای کوتاه، از او چهره جذابی ساخته بود که این موضع او را قادر می ساخت به هدف های خود برسد.

آغاز ماجرا به سال ۱۹۷۳ زمانی که برادر او در یک قمارخانه مشغول به کار شده بود مربوط می شود، او که به عنوان دیلر بازی رولت کازینو مشغول انجام وظیفه بود بر خلاف سایر کارکنان بسیار بلند پروازانه فکر می کرد. پس از مدت زمانی وی شروع به کند و کاو برای یافتن راهکاری به منظور کنترل نتایج حاصل از چرخش توپ در گردانه رولت کرد.
او که به عنوان گرداننده بازی بر روی میز رولت حضور داشت سعی می کرد روشی را بدست بیاورد تا بتواند توپ را در محلی که مورد نظرش است فرود بیاورد که البته پس از تلاش های بسیار و پس از اینکه نتیجه ای بدست نیاورد از خواهرش مونیکا تقاضای کمک کرد، مونیکا که به خوبی از علاقه برادرش به این موضوع آگاه بود استفاده از یک فرستنده رادیویی را پیشنهاد داد.
آنها شروع به قرار دادن گیرنده ای کوچک در داخل یک توپ رولت کردند، و نهایتا با استفاده از فرستنده رادیویی کنترل توپ را در دست گرفتند. آنها در آزمایشاتی که به انجام رساندند متوجه شدند می توانند محل فرود توپ را در محدوده ۶ عدد مورد نظر تعیین کنند که این موضوع در ۹۰% موارد به درستی امکانپذیر بود.
البته آنها با مانع دیگری نیز روبرو بودند که وزن توپ ساخته شده بود و نهایتا با همکاری دوست برادر مونیکا که مجسمه ساز بود بر این مانع نیز غلبه کردند. مونیکا و برادرش برای اینکه بتوانند فرستنده را در هنگام بازی با خود داشته باشند از یک بسته سیگار آمریکایی مارلبرو استفاده نمودند.
آنها برای تکمیل تیم خود نیاز به اضافه کردن یک نفر دیگر به اعضای تیم داشتند که بتواند بخشی از وظایف نقشه طراحی شده شان را بر عهده بگیرد و البته قابل اعتماد نیز باشد. به نظر می آید در این میان شوهر مونیکا با روحیه جاه طلبی که داشت بهترین گزینه بود چنانچه پس از در میان گذاشتن موضوع به راحتی به اعضای تیم پیوست.

آغاز نقشه آنها با جابجا کردن توپ رولت ساخته شده شان با یک توپ رولت معمولی و توسط برادر مونیکا انجام شد، شوهر مونیکا وظیفه شرط بندی بر روی میز را بر عهده گرفت و خود مونیکا نیز با در دست گرفتن پاکت سیگاری که فرستنده رادیویی در آن جای داده شده بود به کنترل توپ می پرداخت.
گرچه در ابتدای اجرا نقشه آنها کمی استرس داشتند ولی نهایتا ظرف مدت یک هفته توانستند مبلغ ۱ میلیون دلار را از این راه بدست بیاورند. بردهای پی در پی آنها فورا توجه کازینو و تیم امنیتی آن را به خود جلب کرد به طوری که آنها تمامی دستگاه و چرخ رولت را مورد بازبینی قراردادند که البته نتوانستند متوجه موضوع توپ دستکاری شده بشوند. در این میان صاحب کازینو که مرد خوش چهره ای بود و به معاشرت با خانم ها شهرت داشت با مونیکا که چهره سبزه و زیبایی داشت وارد معاشرت شد.
در روزهای ابتدایی او تنها قصد نزدیک شدن به مونیکا را داشت و از رابطه وی با شوهرش که بر روی میز مشغول شرط بندی بود و برادر وی که گرداننده بازی رولت بود بی خبر بود، ولی پس از مدتی تیم امنیتی کازینو متوجه شد که مونیکا در حالی اکثر وقت خود در کازینو را در نزدیکی میز رولت می گذراند که کمتر به بازی می پردازد و همیشه یک بسته سیگار در دست دارد او را زیر نظر قرار دادند.
در پایان وقتی که صاحب کازینو از مونیکا خواست که یک نخ سیگار به وی بدهد همه چیز آشکار گشت، در واقع لو رفتن نقشه را می توان با طمع آنها مرتبط دانست و اینکه کازینو به خوبی توانست با زیر نظر گرفتنشان حقه را کشف کند.
کلاهبردار زیبا در کازینو
جالب اینجاست که پس از بررسی پرونده توسط دادگاه های فرانسه گرچه مبلغ بدست آمده به کازینو بازگشت داده شد ولی هیچ کدام از اعضای تیم پس از دستگیری به زندان نرفتند و حتی پس از اینکه روزنامه های سرتاسر اروپا به این موضوع پرداختند. مونیکا که چهره جذابی داشت به یک ستاره دوست داشتنی در میان مردم تبدیل گشت و به وی لقب La Belle Voleuse که به انگلیسی The Beautiful Thief ترجمه شده است و به معنی سارق زیبا می باشد را دادند.
آنها پس از این واقعه همچنان به بازی های کازینویی می پرداختند به طوری که حتی مونیکا یک کار در لباس فروشی های لاس وگاس پیدا کرد تا بتواند به قمار در لاس وگاس ادامه دهد. گرچه نام وی در کنار Ida Summers به عنوان زنان مشهوری که به تقلب در کازینوها پرداخته اند قرار دارد با اینحال آنطور که در ویکی پدیا آمده است او هم اکنون به عنوان محقق در زمینه های کامپیوتر و ریاضیات در موسسه Centrum Wiskunde & Informatica واقع در آمستردام هلند فعالیت دارد.
مونیک لوران (Monique Laurent) در سال ۱۹۷۳ با استفاده از یک دستگاه فرستنده مخفی در پاکت سیگار و گیرندهای در توپ رولت، موفق شد مسیر حرکت توپ را کنترل کرده و در کازینوی دوویل فرانسه میلیونها فرانک برنده شود. این کلاهبرداری هوشمندانه، که با همکاری همسر و برادرش انجام شد، تا مدتها از چشم مسئولان پنهان ماند تا اینکه رفتار مشکوک مونیک باعث افشای ماجرا شد.
پس از بازگرداندن سودهای غیرقانونی، مونیک از زندان گریخت و به لاسوگاس مهاجرت کرد. او بهعنوان «دزد زیبا» در تاریخ قمار شناخته شد و داستانش الهامبخش فیلمها و روایتهای فرهنگی شد. ماجرای مونیک نمادی از تلفیق جذابیت، فریب و آسیبپذیری سیستمهای بازی در دنیای قمار است.
مرد خوش شانس یا مبدع استراتژی؟
وی که در طول سال های ۱۸۴۱ تا ۱۹۹۲ زندگی میکرد یک قمارباز با تجربه و البته کلاهبرداری چیره دست بود که ترفندهای پیچیده ای را به شکلی موفقیت آمیز بکار می گرفت.
شخصیت چالرز د ویله ولز “Charles De Ville Wells” در برگه های تاریخ صفحات متعددی با موضوع کلاهبرداری را به خود اختصاص داده است، او همچنین قمارباز با تجربه ای بود که ترکیب چیره دستی اش در شیادی و نیز تجربه اش در قمار زندگی پیچیده وی را به موضوع داستانهای بسیاری تبدیل نمود.
موضوع قابل تامل درباره وی مرموز بودن و ادامه بحث درباره واقعیت روش وی تا به امروز است، بطوریکه همچنان ماجرایی جذاب برای بازگو شدن می باشد.

او در براکسبورن انگلیس متولد شد، پدرش Charles Jeremiah Wells یک وکیل و نیز شاعر بود و مادرش Emily Jane Hill دختر یک معلم مدرسه بود. پدر و مادر چالز تنها چند هفته پس از تولد او به فرانسه مهاجرت کردند و او که یک نوزاد بود در این کشور بزرگ شد.
بعدها در سال ۱۸۶۰ وی که به شهر مارسی رفته بود شغلی به عنوان مهندس در اسکله کشتی سازی بدست آورد و مشغول بکار شد، او پس از مدتی موفق شد یک دستگاه برای استفاده در کشتی اختراع کند که با استفاده از آن میشد سرعت حرکت پروانه های کشتی را بطور دقیق تنظیم کرد. او اختراعش را به قیمت ۵ هزار فرانک که در آن زمان معادل حقوق پنج سال وی بود فروخت.

بعدها در سال ۱۸۷۹ به پاریس نقل مکان کرد و در آنجا توانست با شیادی مردم را متقاعد کند تا در طرح ساخت راه آهن از منطقه برک به پا-دو-کاله که در واقع یک طرح خیالی بود سرمایه گذاری کنند، پس از این کلاهبرداری و در حالی که با پول های بدست آورده مخفی شده بود توسط رای دادگاه بصورت غیابی محکوم شد و بنابراین پس از مدتی به انگلستان گریخت. البته در انگلستان نیز او ادعاهایی را مبنی بر یک اختراع جدید و پولساز مطرح کرد و به کلاهبرداری ادامه داد، نقشه ها و موارد کلاهبرداری شده بسیاری در کارنامه وی وجود دارد که او را به یکی از شیادان شناخته شده تاریخ تبدیل نموده است.
سواحل دریای مدیترانه و کازینوهای آن همواره مکان آشنایی برای قماربازان بوده است، کازینو مونت کارلو سالهاست که در اعیان نشین مونت کارلو پذیرای قماربازهاست. در سال ۱۸۹۱ چارلز با ۴۰۰۰ پوند پول که البته در آن زمان پول کمی محسوب نمیشده است به موناکو وارد شد، این مبلغی بود که وی برای قماربازی در نظر گرفته بود.
او مستقیم به کازینوهای موناکو رفت و به مشهورترین آن که کازینوی مونت کارلو (Casino de Monte-Carlo) بود وارد شد، وقتی در ساعت ۱۲ بر روی میز بازی رولت تقاضای بانک کرد میلیون ها فرانک معادل ۱۵ میلیون دلار در نرخ تبدیل آن زمان را برنده شده بود.

او همچنان و بدون وقفه به بازی ادامه داد و بنا به روایت های مختلف از حدود ۳۰ دست بین ۲۰ الی ۲۵ دست بازی را برنده میشد. همگان مطمئن شده بودن که وی در حال تقلب کردن است و حتی کازینو از یک کارآگاه خصوصی کمک گرفت تا تقلب وی را آشکار سازد ولی وقتی او مجدد به بازی ماراتن وار خود برگشت و به برد ادامه داد توانست دیگران را متقاعد سازد که تنها شانس آورده است…
در این میان حتی امروزه بسیاری معتقد هستند که او در حال بازی از روشی خاص که بهبود یافته سیستم فیبوناچی و یا روش محبوب دیگری از سیستم مارتینگل بوده استفاده می کرده و یا مشغول استفاده از نوع ویژه ای از استراتژی معروف به استراتژی دالامبر بوده است، البته حتی با استفاده از این سیستم های ریاضی پیشرفته نیز بازیکن در پای میز رولت نیاز به شانس بالایی دارد تا موفقیت او را تکرار کند!
موفقیت او در بازی رولت موضوع یک ترانه بریتانیایی به نام “The Man Who Broke the Bank at Monte Carlo” نیز قرار گرفت که در سال ۱۸۹۱ توسط Fred Gilbert نوشته شد.
کازینو مونت کارلو سالهای بسیاری است که به فعالیت می پردازد و به میزبانی از علاقمندان به قمار پرداخته، در طی این زمان طول و دراز تعداد زیادی داستان و ماجرا پیرامون شخصیت های مروز یا گاهی عجیب و غریب که در این قمارخانه به شرط بندی پرداخته اند بدست آمده است؛ چالرز د ویله ولز یکی از مشهورترین آنهاست.
بازی رولت یکی از رازآلودترین سرگرمی های کازینوست، با اینکه می توان تمام محاسبات بازی را بصورت ریاضی توضیح داد اما همچنان وقتی به عنوان یک قمارباز بر روی میز به شرط بندی می پردازید احساس خواهید شد:
یک کاسه ای زیر نیم کاسه است!
بازی رولت کازینو
این البته حس و حال بسیاری است، شاید حتی همین اسرارآمیز بودن بازی رولت کازینو است که آن را به یکی از محبوب ترین و ماندگارترین سرگرمی ها تبدیل کرده است.
متخصص جکپات اسلات
در میان اهل قمار، افرادی که به بازی اسلات علاقه دارند کمی متفاوت از سایری هستند بطوریکه آنها معمولا جذب سادگی و پتانسیل بردهای بزرگ این سرگرمی می شوند.
این دستگاهها با چرخهای چرخان و نمادهای رنگارنگ، تجربهای سریع و مبتنی بر شانس را ارائه میدهند که نیازی به مهارت یا دانش پیچیده ندارد. کسانی که به بازی اسلات ماشین جذب میشوند، معمولا به دنبال تجربهای سریع، ساده و پرهیجان هستند. این دستگاهها که نخستینبار در اواخر قرن نوزدهم ساخته شدند، امروزه به یکی از پرطرفدارترین بخشهای کازینوها تبدیل شدهاند. اسلاتها با طراحی رنگارنگ، صداهای جذاب و روندی کاملا مبتنی بر شانس، فضایی فراهم میکنند که نیازی به مهارت یا تحلیل پیچیده ندارد—فقط کافیست دکمهای را فشار دهید و منتظر ترکیب برنده بمانید!
برای بسیاری، اسلات نوعی فرار از روزمرگی است؛ لحظهای کوتاه اما پرتنش که میتواند با یک چرخش ساده، به بردی بزرگ منجر شود. برخی بازیکنان صرفا برای سرگرمی بازی میکنند، اما گروهی دیگر با دقت در انتخاب ماشینهایی با نرخ بازپرداخت بالا یا ویژگیهای بونوسدار، بهدنبال افزایش احتمال برد هستند.

وی در ابتدا در شیکاگو به عنوان یک کلیدساز مشغول به کار بود، در سال ۱۹۸۸ در کازینویی در لاس وگاس در حالی که با روش ابداعی خود در پی بدست آوردن جکپات (Jackpot) از یک دستگاه اسلات ماشین بود دستگیر شد. البته او پیشتر نیز سابقه دستگیری در سالهای ۱۹۸۰ را داشت که علت آن تلاشش برای تاثیرگذاری بر روی غلتک های دستگاه اسلات ماشین که آن زمان بیشتر بصورت مکانیکی عمل می کردند بود.
پس از بازگشت از زندان وقتی او دوباره سعی داشت به فعالیتش در زمینه غلبه بر دستگاه های اسلات ماشین بپردازد متوجه تغییرات عمده در تکنولوژی آنها شد و این موضوع او را به سمت ابداع روش جدیدی برای غلبه بر میکروچیپ ها سوق داد.

نهایتا وی روشی را اختراع کرد که بتواند با هک کردن میکروچیپ دستگاه ها آنها را وادار به نمایش نتیجه جکپات نماید، البته او برای انجام این روش که لازمه آن دور ماندن از توجه دوربین های امنیتی، مامورین حراست و یافتن فرصت مناسب برای هک کردن یک دستگاه اسلات ماشین در کازینو بود نیاز به یک تیم داشت که او را در این عملیات همراهی نمایند.
نهایتا پس از جمع آوری افراد مورد نظر آنها توانستند از این حقه در کازینوها استفاده نموده و پول خوبی بدست بیاورند. در رابطه با تاریخچه فعالیت های Nikrasch و خصوصا درباره لو رفتن وی مطالب بسیاری نوشته شده است که در برخی از آن ها علت متوقف شدن و لو رفتن برخی عملیات های وی را حدس و گمان هایی مبنی بر خیانت کسانی که از روش وی اطلاع داشته اند دانسته اند.
آنطور که تخمین زده شده است در مجموع وی به همراه تیمش در طول فعالیتشان در حدود ۲۲ سال توانستند با استفاده از روش های تقلب دستگاه های اسلات ماشین را بارها شکست داده و مبلغی حدود ۱۵ میلیون دلار بدست بیاورند، همچنین گفته شده است که Nikrasch توانسته بود در تکنولوژی یکپارچه سازی دستگاه های اسلات ماشین ها مشکلات امنیتی مهمی را کشف کند.
نهایتا او آخرین دوران محکومیتش را در سال ۲۰۰۴ به پایان رسانید و البته در سال ۲۰۱۰ فوت کرد.
کلاهبرداری در جکپات اسلات کازینو
اسلات ماشینها یکی از محبوبترین و پرطرفدارترین بازیهای کازینویی در سراسر جهان هستند. این دستگاهها که ابتدا بهصورت مکانیکی طراحی شدند، امروزه با فناوری دیجیتال و الگوریتمهای پیچیدهتری کار میکنند. جذابیت اصلی آنها در سادگی بازی، سرعت بالا، و امکان بردهای بزرگ نهفته است. بازیکن تنها با فشار یک دکمه یا کشیدن یک دسته، میتواند شانس خود را برای برد امتحان کند—بدون نیاز به مهارت خاص یا استراتژی پیچیده.
با این حال، اسلاتها تنها بر پایه شانس عمل میکنند و الگوریتمهای RNG (تولیدکننده اعداد تصادفی) تعیین میکنند که چه زمانی و چگونه جوایز پرداخت شوند. این ویژگی باعث شده که بسیاری از بازیکنان دچار سوء برداشت شوند و تصور کنند که میتوانند الگوهایی در بازی پیدا کنند یا با ترفندهایی احتمال برد را افزایش دهند. در واقع، هر بار بازی کاملاً مستقل از دفعات قبلی است و هیچ تضمینی برای برد وجود ندارد. همین ویژگی باعث شده که اسلاتها هم جذاب باشند و هم خطرناک—بهویژه برای کسانی که به دنبال بردهای سریع و بزرگ هستند. در نوشته اسلات ماشین چطور کار می کند بطور مفصل به طرز کار این دستگاه پرداخته ایم.
در کنار جذابیت و هیجان، اسلاتها همواره هدف تقلب و سوءاستفاده بودهاند، همانطور که در مورد Dennis Nikrasch دیدیم. با پیشرفت فناوری، کازینوها نیز سیستمهای امنیتی پیچیدهتری برای محافظت از دستگاهها و بازیکنان بهکار گرفتهاند. در نهایت، اسلات ماشینها نمادی از ترکیب شانس، فناوری، و روانشناسی بازیکن هستند—جایی که هر چرخش میتواند سرنوشتساز باشد، اما اغلب تنها یک بازی دیگر در چرخه بیپایان امید و هیجان است.
تیم فلسفی و بازی رولت کازینو
در سال ۱۹۷۰ گروهی از دانش آموختگان فیزیک به نام های J. Doyne Farmer و Norman Packard تصمیم گرفتند در University of California, Santa Cruz درباره تحقیق برای دست یابی به راهی برای پیش بینی نتیجه رولت با یکدیگر همکاری کنند.
آنها گروه خود را Eudaemons نامیدند که نامی برگرفته از یک نوع فلسفه برای رسیدن انسان به شادی می باشد! هدف ابتدایی آنها دستیابی به روشی بود که بتوانند با استفاده از یک کامپیوتر پنهان شده بر بازی رولت غلبه کنند، آنها در هدف بعدی خود در نظر داشتند که از پول بدست آمده از این راه برای راه اندازی و حمایت از یک گروه مشارکت علمی استفاده کنند.

آنها در طول تابستان تحقیقات خود را بر روی یک دستگاه رولت که به این منظور خریداری کرده بودند شروع کردند.
ابزارهای مورد استفاده آنها شامل یک دوربین و یک دستگاه اسیلوسکوپ بود که وسیله ای برای اندازه گیری و نمایش دامنه سیگنالها (ولتاژ) بر حسب زمان است، این ابزارها به آنها امکان سنجش و تحلیل حرکت توپ در دامنه گردانه رولت را می داد.
تیم قمار حرفه ای رولت کازینو
سرانجام این دو توانستند فرمولی را بر اساس Trigonometric Functions (توابع مثلثاتی) و در نظر گرفتن چهار متغیر طراحی کنند که در آن بازه چرخش توپ و بازه چرخش گردانه رولت لحاظ می شد.
در ادامه به دلیل پیچیده شدن محاسبات و نیاز به سرعت بخشیدن در انجام محاسبات آنها تصمیم گرفتند که یک کامپیوتر شخصی را به منظور انجام محاسبات طراحی کنند که با دریافت داده ها و تحلیل آن ها بتواند مشخص کند توپ پس از توقف در کدام بخش از خانه های رولت قرار خواهد گرفت.
کامپیوتر طراحی شده که حتی قادر به جایگیری در یک کفش بود به صورتی طراحی شده بود که بتواند به دور از چشم دیگران و به خصوص ناظران کازینو در محل مناسب قرار گرفته و شروع به کار کند.
تحقیقات این دو حدود ۲ سال به طول انجامید و نهایتا در حدود سال ۱۹۷۸ و در غالب یک گروه از دانش آموزان و دوستانشان برای آزمایش عملی ایده خود راهی لاس وگاس شدند.
آنها کل مجموعه سیستم را بین خود تقسیم کردند و وظایف را به صورتی که یکنفر به عنوان ناظر و یک نفر به عنوان بازیکن در بازی حاضر باشند تقسیم کردند. نحوه کار بدینصورت بود که ناظر با استفاده از کامپیوتر جاسازی شده در پا سیگنال را به بازیکن منتقل می کرد و او آن را از طریق ضربان های الکتریکی خفیف که توسط سیستمی پنهان در زیر پیراهن اجرا می شد دریافت می نمود.
البته آنها در اجرای این روش به مشکلاتی نیز برخورد کردند، مسائلی مانند از بین رفتن عایق استفاده شده در مخفی کردن سیستم دریافت کننده در زیر پیراهن که منجر به دریافت سیگنال های اشتباه می شد و یا سوختگی خفیف بر روی پوست به دلیل تاثیر سیستم برق استفاده شده در دستگاه ها.
میانگین سود بدست آمده توسط آنها ۴۴% بود (همانند سود دستگاهی که Claude Elwood Shannon و Edward O. Thorp به طور مشترک اختراع کردند) و آنها در یک بازه کوتاه مدت توانستند رقمی حدود ۱۰۰۰۰ دلار را بدست بیاورند که البته بعد از مدتی به دلیل جدا شدن دوستان و سایر اعضای اجرایی گروه ادامه کارشان متوقف شد با اینحال آنها توانستند به اهداف خود و اثبات روش ابداعی شان دست یابند.
همانطور که در تصویر زیر مشاهده می کنید امروزه نسخه ای از دستگاه که در آن زمان توسط آنها استفاده می شود به همراه کفش J. Doyne Farmer که دستگاه درون آن قرار میگرفت در موزه Heinz Nixdorf در شهر Paderborn آلمان نگهداری می شود.

در مورد بازخوردهای این ابداع می توان به مواردی اشاره کرد از جمله اینکه در سال ۲۰۰۴ سیستم آنها در سریال پلیسی معروف CSI: Crime Scene Investigation و در اپیزود No More Bets در متن و موضوع داستان قرار گرفت.
همچنین کتاب The Eudaemonic Pie در سال ۱۹۸۵ توسط Thomas A Bass نوشته شده است که به این موضوع می پردازد (نسخه دیگری از این کتاب در انگلستان و با نام The Newtonian Casino به چاپ رسیده است). همچنین در اپیزود Beat the Wheel و سری برنامه های History Channel در سال ۲۰۰۴ به این موضوع پرداخته شده است.
گروه «اودایمنها» از دانشجویان فیزیک دانشگاه کالیفرنیا در سانتاکروز تشکیل شده بود که در دهه ۱۹۷۰ تلاش کردند بازی رولت کازینو را با استفاده از علم و فناوری شکست دهند. رهبران این تیم، جی. دوین فارمر و نورمن پاکارد، با الهام از فلسفهٔ «اودایمونیسم» که بر شکوفایی انسان از راه عقل تاکید دارد، قصد داشتند از سود حاصل از شرطبندی برای تأسیس جامعهای علمی استفاده کنند. آنها کامپیوتری کوچک و پوشیدنی ساختند که با دریافت اطلاعات لحظهای از چرخش چرخ رولت، پیشبینیهایی از محل فرود توپ ارائه میداد و پیامهایی را از طریق لرزش به بدن کاربر منتقل میکرد.
این پروژه پس از دو سال توسعه در کازینوهای لاسوگاس آزمایش شد و تا ۴۴٪ سود به ازای هر دلار شرطبندیشده به همراه داشت. با وجود این موفقیت نسبی، مشکلات فنی جدی، از جمله آسیب فیزیکی ناشی از دستگاه، موجب توقف کار گروه شد. آنها در مجموع حدود ۱۰٬۰۰۰ دلار درآمد داشتند، اما میراث واقعیشان اثبات این بود که حتی بازیهای شانسی هم میتوانند تحت تأثیر قوانین فیزیک قرار گیرند. این تجربه آغازگر مسیرهایی در فناوری پوشیدنی و الگوریتمهای پیشبینی بود که بعدها در زمینههای علمی و تجاری مورد استفاده قرار گرفتند.
پروژه شکست رولت کازینو
کلود اِلوود شانون، ریاضیدان، مهندس الکترونیک و رمزنگار معروف آمریکایی است که به عنوان پدر نظریه اطلاعات شناخته شده است و البته در دنیای قمار نیز شهرت دارد!
شانون در ۳۰ آوریل ۱۹۱۶ در شهر پتاسکی در ایالت میشیگان متولد شد. پدر وی یک کاسب ساده و مادرش یک معلم زبان بود. ۱۶ سال نخست زندگی شانون در شهر گیلارد ایالت میشیگان سپری شد.
وی در همان جا به مدرسه رفته و در سال ۱۹۳۲ از دبیرستان دولتی آنجا فارغ التحصیل میشود. وی در مدرسه بهترین نمرهها را از دروس علوم و ریاضیات کسب میکرد و هم زمان در خانه چیزهایی مانند هواپیمای مدل، قایقهای کنترل از راه دور و تلگرافی که وی را به خانه دوستش در یک کیلومتری متصل میکرد، میساخت.

همچنین او برای شرکت وسترن یونیون پیغام رسانی نیز میکرد. قهرمان دوران کودکی او توماس ادیسون بود که وی بعدها متوجه شد که بستگی دوری هم با وی دارد.
کلود اِلوود شانون
شانون در سالهای نخست زندگی به وسایل مکانیکی علاقه نشان میداد. در سال ۱۹۳۶ دو مدرک کارشناسی در ریاضیات و مهندسی برق از دانشگاه میشیگان دریافت کرد، سپس کارشناسی ارشد و دکترای خود را از مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) در سال ۱۹۴۰ اخذ نمود.
کلود الوود شانون ریاضیدان، مهندس برق و رمزنگار آمریکایی بود که درک ما از ارتباطات و دادهها را متحول کرد. پایاننامه کارشناسی ارشد شانون با عنوان تحلیل نمادین مدارهای رله و کلیدزنی در سال ۱۹۳۷، جبر بولی را برای تحلیل مدارهای الکتریکی به کار برد و بهعنوان نقطه آغاز عصر دیجیتال شناخته میشود.
در سال ۱۹۴۸، او مقالهای تحت عنوان نظریه ریاضی ارتباطات منتشر کرد که مفهوم آنتروپی اطلاعات را معرفی کرد و بنیان نظریه اطلاعات را گذاشت. مدل ارتباطی او—که شامل فرستنده، کانال و گیرنده بود—به الگویی کلیدی در ارتباطات مدرن تبدیل شد.
شانون در آزمایشگاههای Bell نیز فعالیت داشت و به حوزههایی مانند رمزنگاری در دوران جنگ و سیستمهای هدایت موشک کمک کرد. او به دلیل ذهن بازیگوش و خلاق خود شناخته میشد؛ از جمله تفریحاتش میتوان به دوچرخهسواری تکچرخه در راهروها و اجرای حرکات ژانگولر حین تفکر درباره مسائل پیچیده اشاره کرد.
از جمله افتخارات شانون میتوان به مدال ملی علوم آمریکا و جایزه کیوتو اشاره کرد. آثار او همچنان الهامبخش حوزههایی چون علوم کامپیوتر، هوش مصنوعی، ژنتیک و زبانشناسی هستند.

خارج از فعالیتهای آکادمیک، شانون علاقه به تردستی و همچنین شطرنج داشت، درسال ۱۹۵۰ شانون یک مقاله در زمینه شطرنج کامپیوتری به نام (برنامهریزی یک کامپیوتر برای شطرنج بازی کردن) ارائه داد و در آن تشریح کرد که یک ماشین چگونه میتواند یک بازی شطرنج قابل قبول بازی کند. در سال ۱۹۵۰ شانون یک موش مغناطیسی که به وسیله مدارهای رله کنترل میشد اختراع کرد که قادر بود بین یک هزارتوی ۲۵ مربعی حرکت کند. همچنین شانون یک نسخه از اصل کرکهوفس (به هلندی: Kerckhoffs) را در زمینه رمزنگاری با عنوان «دشمن سیستم را میشناسد» فرموله کرد که به نام Shannon’s maxim شناخته شده است.
گرچه وی خود به عنوان بازیکن قمار شناخته نمی شود ولی به دلیل یکی از همکاری هایش با Edward O. Thorp که در زمینه ساخت یک کامپیوتر همراه و قابل پوشیدن به منظور پیش بینی نتایج رولت بود در تاریخ اشخاص تاثیر گذار بر روی بازی های قمار شهرت بالایی دارد.
آنها در سال ۱۹۵۵ با همکاری یکدیگر در M.I.T توانستند کامپیوتری در اندازه یک پاکت سیگار را که با سود تقریبی ۴۴% (همانند سود حاصله از دستگاه اختراع شده توسط تیم Eudaemons) کار می کرد اختراع نمایند.
نسخه نهایی این سیستم در سال ۱۹۶۱ و در آزمایشگاهی واقع در خانه شانون به معرض تست گذاشته شد و همچنین در همین سال آنها سیستم خود را با در لاس وگاس به معرض تست گذاشتند که نتایج موفقیت آمیزی داشت. آنها اسرار سیستم خود را تا سال ۱۹۶۶ مخفی نگاه داشتند، Thorp مدعی بود که دستگاه اختراع شده توسط تیم Eudaemons الهام گرفته شده پس از سال ۱۹۹۶ و معرفی دستگاه حاصل پروژه شان بوده است.
بر طبق توضیحات Thorp در The Invention of the First Wearable Computer آغاز همکاری آنها بر این اساس بود که وقتی Thorp نیاز به مشورت با یکی از اعضای آکادمی را داشت تنها کلود شانون تنها عضو بخش ریاضیات بود و وقتی وی از منشی شانون برای ملاقات با وی تقاضای وقت کرد منشی به Thorp گفت که اگر موضوع مورد صحبت شما مورد علاقه شانون نباشد وی تنها برای چند دقیقه برای ملاقات با شما وقت خواهد گذاشت!
Thorp توضیح می دهد که پس از ملاقات با شانون ابتدا کمی درباره داستان موفقیتش در غلبه بر بازی بلک جک صحبت کرده و سپس وقتی شانون از او درباره اینکه آیا بر روی پروژه دیگری در زمینه بازی های قمار کار می کند سوال پرسیده او شروع به توضیح درباره ایده اش برای غلبه بر بازی رولت نموده است، این آغاز شروع همکاری این دو بود.
کلود اِلوود شانون در ۲۴ فوریه ۲۰۰۱ پس از چند سال تحمل بیماری آلزایمر درگذشت.
کلود شانون، نابغهای خلاق و پُرنفوذ، بنیانگذار نظریه اطلاعات مدرن محسوب میشود. او با ترکیب ریاضیات، مهندسی و تفکر نمادین، مفاهیم بنیادینی را ایجاد کرد که هنوز سنگبنای فناوری دیجیتال و ارتباطات امروزی هستند. شانون نهتنها با آثار علمی خود دنیا را متحول کرد، بلکه با روحیهای بازیگوش و ذهنی آزاد، الهامبخش نسلی از دانشمندان و مبتکران شد.
میراث او فراتر از معادلات و مدلهاست—کلود شانون به ما آموخت که خلاقیت، کنجکاوی، و لذتبردن از مسیر کشف، میتواند در کنار منطق و علم، جهانی نو بسازد.
فعالیتهای کلود شانون در زمینه قمار بیشتر جنبه علمی و تجربی داشت تا صرفا سرگرمی یا شرطبندی. در دهه ۱۹۶۰، او به همراه ریاضیدان معروف ادوارد تورپ (Edward Thorp)، روی ساخت یک کامپیوتر پوشیدنی کار کردند که بتواند نتایج چرخش رولت را پیشبینی کند.
مخترع بازی تیمی در بلک جک
کن آوستِن “Ken Uston” متولد نیویورک یکی از بازیکنان مشهور بازی بلک جک بود که بین سال های ۱۹۳۵ تا ۱۹۸۷ زندگی می کرد. او که علاوه بر بازی به نویسندگی در زمینه بازی بلک جک و طراحی استراتژی نیز فعالیت داشت بیشترین شهرت خود را به دلیل محبوب ساختن ایده بازی تیمی در بازی بلک جک بدست آورد. او پس از ۱۹۷۰ و در سالهای اولیه با توسعه ایده خود مبنی بر بازی تیمی در بازی بلک جک به سرعت در میان کازینوها انگشت نما شد.
نام کامل وی کنت سنزو اوسوئی بود، متولد ۱۹۳۵ در نیویورک که در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه ییل “Yale” شد و بعدا از هاروارد مدرک MBA گرفت. او پیش از روی آوردن به قمار حرفهای، در بازار بورس فعالیت داشت و حتی برای مدتی به جایگاه معاون رئیس در بورس اوراق بهادار پسیفیک نیز رسید.
بطور خلاصه شهرت او در بلک جک را می توان اینگونه بیان کرد:
- در دهه ۷۰ میلادی با بهره گیری از روش شمارش کارت تیمی مشهور شد، در تیم ال فرانچسکو و با استراتژی «بازیکن بزرگ» کار می کرد.
- تیم های او میلیونها دلار از کازینوها بردند، آنها گاهی تا ۱۲٬۰۰۰ دلار در هر دست شرط می بستند.
- پس از ممنوعیت ورود به کازینوها، با استفاده از چهره های ساختگی بازی می کرد و حتی در دادگاه از کازینوها شکایت کرد و در نیوجرسی به نفع او حکم داده شد—که کازینوها نمیتوانند بدون مجوز رسمی شخص شمارشکننده را اخراج کنند.

کن آوستِن کتابهایی نیز درباره بازی بلک جک به تحریر در آورد، از جمله بلک جک میلیون دلاری “Million Dollar Blackjack” و بازیکن بزرگ “The Big Player“. او در برنامه های گوناگونی به عنوان میهمان حضور داشته که از جمله برنامه ۶۰ دقیقه و نیز مستند مرد بلک جک از شبکه History Channe از مهمترین آنهاست.
در کنار اینها، او یک نوازنده پیانیست موسیقی جَز و البته عجیب تر اینکه نویسنده راهنمای بازی ویدیویی معروف Pac-Man نیز بوده است!
مخترع بازی تیمی در بلک جک
او به طور مداوم در حال بهبود تکنیک خود مبنی بر شمارش کارت به صورت تیمی بود به طوری که در بعضی دست ها حتی می توانست حدود مبلغ ۱۲۰۰۰ دلار آمریکا را به راحتی بدست بیاورد. او در کتاب سیاه قماربازان کازینوها قرار گرفت طوری که چندین بار تلاش کرد با لباس های مبدل و تغییر چهره وارد کازینوها شود و به بازی بپردازد.
نهایتا او با شکایت از کازینوها به دادگاه توانست رای دادگاهی در نیوجرسی را بدست بیاورد که بر اساس آن کازینوها نمی توانستند مانع از بازی کردن شخصی تنها به دلیل اینکه به خوبی از تکنیک های شمارش کارت در بازی بلک جک استفاده می کند شوند که البته در پاسخ کازینوها نیز سیستم و قوانین مربوط به بازی را تغییر دادند تا جلوی او را بگیرند. جالب است بدانید که Uston پیش از سر در آوردن در دنیای قمار در شغل و حرفه شخص خود بسیار موفق بود.
او که در Yale University تحصیلات خود را به اتمام رسانده بود پس از دریافت MBA از هاروارد در یک شرکت مخابراتی به نام Southern New England Telephone Co با سمت مدیر منطقه ای مشغول به کار شد و سپس در شرکت های Cresap و McCormick & Paget در سانفرانسیسکو به عنوان مشاور ارشد مدیریت به فعالیت پرداخت. سپس به لس آنجلس بازگشت و در American Cement به عنوان مدیر برنامه ریزی شرکت شروع به کار کرد و پس از مدتی مجدد با بازگشت به سانفرانسیسکو به عنوان معاون ارشد به Pacific Stock Exchange پیوست.

او در یک آخر هفته و در زمانی که هنوز در شرکت Cresap مشغول به کار بود با کتاب Beat the Dealer نوشته شده توسط Edward O. Thorp آشنا شد و شروع به مطالعه آن نمود و این شروعی بود برای ورود او به کازینوها و فعالیت حرفه ای قمار.
او در مصاحبه ای که با مجله Blackjack Forum و در سال ۱۹۸۳ داشت گفت که پس از ملاقات در طول یک بازی با شخصی به نام Al Francesco که یک قمارباز ماهر بود به بازی بلک جک علاقمند شد، کسی که به گفته Uston یک روش بازی تیمی در بلک جک با عنوان Big Player مبنی بر تکنیک های شمارش کارت را ابداع کرده بود و از Uston برای پیوستن به تیمش دعوت به عمل آورد.
روش ابداعی به این شکل بود که یک عضو تیم با توانایی های شمارش کارت در میزهای مختلف به بازی می پرداخت و زمانی که نتایج شمارش کارت مناسب بدست می آمد به بازیکنی که به اصطلاح همان Big Player نام داشت اعلام می کردند که وارد بازی شده و با شرط های سنگین به بازی بپردازد.
تیم آنها پس از پنج روز از اجرای این روش توانست مبلغ ۴۴۱۰۰ دلار را بدست بیاورد که در این میان سهم Uston تنها ۲۱۰۰ دلار بود! او پس از دو ماه همکاری در این تیم از یک شمارشگر کارت به یک Big Player ارتقا پیدا کرد. او در سال های اولیه پس از ۱۹۸۰ کتاب هایی درباره بازی های ویدئویی و کامپیوترها نوشت. در سال ۲۰۰۵ مستندی از وی به نام The Blackjack Man توسط History Channel تهیه شد، همچنین نام او در کنار اشخاص منتخب دیگری در تالار مشاهیر بلک جک قرار دارد. وی در ۱۹ سپتامبر ۱۹۸۷ و در سن ۵۲ سالگی در یک آپارتمان اجاره ای در پاریس به دلیل نارسایی قلبی از دنیا رفت.
کن آوستِن نماد یک ذهن تحلیلی و شورشگر در دنیای قمار حرفهای بود. او با بهرهگیری از دانش ریاضی و مهارت تیمی، شمارش کارت را به ابزاری قدرتمند برای شکست دادن کازینوها تبدیل کرد و نهتنها میلیونها دلار بهدست آورد، بلکه مسیر قانونی جدیدی نیز برای قماربازان هوشمند گشود. پیروزیاش در دادگاه نیوجرسی نقطهی عطفی در تاریخ بلکجک بود که نشان داد استراتژی و دانش، حتی در مقابل سیستمهای بزرگ، حرفی برای گفتن دارند.
فراتر از میزهای بازی، کن آوستِن چهرهای چندوجهی بود—تحصیلکردهی ییل و هاروارد، نوازندهی جَز، نویسندهی کتاب و راهنمای بازیهای ویدیویی. زندگیاش تلفیقی بود از هنر، علم و جسارت؛ کسی که مرزهای سنتی موفقیت را درنوردید و در هر عرصهای که قدم گذاشت، ردپایی ماندگار برجای گذاشت. او اثبات کرد که نبوغ و جسارت، اگر با اراده همراه شود، میتواند قواعد بازی را بازنویسی کند.
رهبری تیم کلاهبرداری از کازینو
جو کلاسون متولد سال ۱۹۹۳ و اهل نیویورک بود، در ۱۵ سالگی وی به همراه برادرش هنری به عنوان ۲ عضو تازه کار وارد گروه های قماربازی تخصصی بلک جک شدند.
این آمریکایی بلندپرواز نیز مانند بسیاری از قماربازان دیگر یک هدف ساده داشت و آن این بود که راهی پیدا کند تا؛
به راحتی و با تقلب در مقابل کازینوها پولدار شود!
جو کلاسون
البته موفق هم بود، چنانچه در کارنامه فعالیت های او سازماندهی تیم های حرفه ای قمار و دست داشتن در تقلب های بسیاری به چشم میخورد. به هر حال باید در نظر داشت که در میان اهل قمار، تنها شخصی که به خبرگی در شرط بندی دست یافته است می تواند وظیفه ای مانند رهبری یک گروه قمارباز را بر عهده بگیرد!

البته آشنایی جو کلاسون “Joe Classon” و برادرش هنری با قماربازی به سابقه عمویشان استنلی نیز مرتبط است زیرا او در جنوب شرقی نیویورک قماربازی شناخته شده و دارای احترام بود.
جو کلاسون پیشتر و در زمانی که طی جنگ کره در ارتش آمریکا خدمت میکرد اوقات فراغت را با همرزمان خود به ورق بازی میگذارند، در همان دورانی که جو مشغول به گذراندن دوران خدمت در ارتش بود برادرش هنری به شدت روی قابلیت هایش تمرکز کرده بود تا بتواند در دنیای قمار حرفه ای و بخصوص بازی پوکر جایی برای خود دست و پا کند.

مانند بسیاری از نوابغ دیگر، جو کلاسون تنها یک جرقه با آغازی پرماجرا فاصله داشت و سرانجام این جرقه در همان بازی هایی که وی برای وقت گذرانی با همرزمانش انجام میداد اتفاق افتاد: او متوجه شد که در طول بازیها سایرین ترفندها و حیله هایی را بکار میبرند که وی از آنها بی خبر است! این همان نقطه شروع و تاثیر گذاری بود که جو کلاسون را به یک متقلب حرفه ای در قماربازی تبدیل کرد…
با گذشت زمان، کلاسون با برادرش که به یک متقلب چیره دست در بازیهای تاس و ورق بازی تبدیل شده بود ملاقات کرد. گرچه در این مرحله نیز همچنان تصمیم گیری برای جو کلاسون به منظور قدم گذاشتن در دنیای تقلب و کلاهبرداری موضوع آسانی نبود با اینحال همین ملاقات ها با بردارش هنری زمینه تسریع در انتخاب مسیر وی گردید.
در پایان در سال ۱۹۵۴ او به تیم بلک جک برادرش که برای اجرای نقشه هایشان راهی پورتوریکو بودند پیوست.
قمارباز
در ادامه و پس از گذشت مدتی جو که توانایی های خود را در قماربازی و اجرای حقه ها کشف کرده بود شروع به تشکیل تیم و سرپرستی گروه های حرفه ای کرد. کلاهبرداری های جو کلاسون تنها به بلک جک محدود نماند و او به دنبال استعداد خارق العاده اش شروع به تقلب در بازی رولت کرد.
وی به همراه همدستانش در بازی رولت با به اجرا گذاشتن تکنیک های دیگران و نیز ابداع روش های جدید توانستند پول های کلانی بدست بیاورد.
از مهمترین روش های مورد استفاده تیم جو کلاسون که بطور سنتی توسط سایر قماربازها نیز استفاده میشد تکنیک Past posting بود که نوعی تاخیر در قرار دادن ژتون ها بر روی میز رولت میباشد. پیشرفت این گروه در ترفندهای بازی رولت ادامه داشت تا در ادامه جو کلاسون یک عضو جدید را به تیم اضافه کرد، خانمی به اسم روتی (Ruthie) که رقصنده ای ماهر در هتل Stardust بود و کلاسون برنامه داشت تا از ویژگی فریبندگی و دلربایی او برای مقاصد خود استفاده کند.

ورود این رقصنده زیبا به تیم کلاسون تواناییاجرای نقشه هایشان پیچیده تر را میداد، در حالی که روتی در سرتاسر کازینو مشغول فریب دیلرها، مسئولین نظارتی قمارخانه و سایر بازیکنان بود جو کلاسون و همدستانش در حال غارت بودند…
این سیر موفقیت ادامه داشت تا روزی از روزها و زمانی که روتی مشغول دلبری بود توجه یک تهیه کننده هالیوودی را به خود جلب کرد. خوب همه میدانیم که زن ها دیوانه توجه هستند و چه جایی بیشتر از برنامه های تلویزیونی و پرده های سینما میتواند تصویر یک زن را بطوریکه جلب توجه کند به نمایش بگذارد! در نهایت همین موضوع باعث شد که روتی از تیم جدا شود و به دنبال آرزوهایش به سمت دنیای سینما تغییر مسیر دهد، البته او در نهایت با آن تهیه کننده ازدواج هم کرد…
جو کلاسون (Joe Classon) در طول سال های ۱۹۶۹ تا ۱۹۸۹ بهترین تیم تقلب در بازی های قمارخانه ای مانند تاس، رولت و بلک جک را مدیریت کرد.
جو کلاسون – قمارباز
کلاسون همچنین در سال ۱۹۷۷ با Richard Marcus آشنا شد و توانست او را به یکی از مشهورترین قماربازان در عرصه تقلب در بازی های کازینو تبدیل کند، وی در کارنامه رهبری خود نابغه ای مانند Duke Wilson را نیز کشف و وارد عرصه بازی های قمار کرد.
احتمالا با این جمله آشنایی دارید که «کازینو دست بالا را دار» و بر این نکته تاکید دارد که شانس قمارباز به نسبت میزبان کمتر می باشد، اما همچنان عده ای بر این باور هستند که می توان بر این نابرابری غلبه کرد؛ و راه آن را تقلب در شرط بندی می دانند. حقه و روش هایی که به منظور یافتن راهی برای غلبه بر کازینو ایجاد می شوند بسیار زیرکانه و البته گاهی خطرناک هستند زیرا ممکن است این موضوع به نوعی تخطی از قانون قلمداد گردد.
اگر به جنبه مواجه و رویارویی میان قمارخانه و علاقمندان به قمار نگاهی بیاندازید در خواهید یافت که قماربازها روش و استراتژی کلاهبرداری خود را به موازات پیشرفت کسب و کار کازینو توسعه داده اند؛ تا جاییکه برای انجام ترفندهای خود به روش های گروهی روی آوردند. بدین ترتیب می توان بوجود آمدن گروه های تخصصی قمار را راهی برای مقابله با سخت تر شدن قوانین و نیز دقیق تر شدن نظارت گردانندگان کازینو بر روند شرطبندی قلمداد کرد.
حتی در دوران ما نیز شرط بندی بصورت گروهی رایج است، به راحتی می توان در شبکه های اجتماعی مانند تلگرام گپ و گروه مختص به علاقمندان بازی های گوناگون کازینویی و یا پیش بینی ورزشی را یافت.
نابغه ای معتاد به ماریجوانا
زندگینامه بسیاری از قماربازن حرفه ای در طول تاریخ کازینوها مملو از لحظاتی است که مسیر زندگی آنها را به سمت تبدیل شدن به آنچه قابل پیش بینی نبوده تغییر داده است.
در طول دوران تاریخ قمارخانه ها عده ای همواره در پی تقلب و پیاده کردن نقشه هایی برای به غارت بردن ثروت متجمع در کازینوها بوده اند. البته این موضوع امروزه نیز جریان دارد که شاید بیشتر بتوان انواع آن را در تلاش برای هک کردن نرم افزارهای بازی و سایت های کازینو آنلاین یافت.
مهمترین انگیزه روی آوردن به تقلب در کازینو را می توان کسب ثروت دانست، با اینحال کنجکاوی را می توان عامل ابتدایی و اصلی روی آوردن اشخاص به ابداع روش های زیرکانه برشمرد!

دوک ویلسون “Duke Wilson” نیز یکی از همین افراد است… او در ابتدا با یکسری از دوستانش مشغول پرورش، استفاده و فروش ماریجوانا بود و شاید از آنجایی که برای خود یکسری اخلاقیات خاصی قائل بود هیچ گونه سر و کاری با قمار نداشت!
وی حتی روزی که عاشق زنی شد و با ازدواج کرد همچنان به زندگی تقریبا عادی خود ادامه میداد، همه چیزی حقیقتا خیلی معمولی یا به نوعی غیر قابل تغییر بنظر می آمد بجز این مساله که همسر او پائولا (Paula) با سردسته یکی از بزرگترین گروه های قماربازی و کلاهبرداری تاریخ، Joe Classon، آشنایی داشت…

همانطور که اشاره شد گاهی مسیر سرنوشت ما را به جای میبرد که انتظار آن را نداشته ایم.
قمارباز قدیمی
پائولا در اواخر سال های ۱۹۶۰ مدتی در تیم جو کلاسون به عنوان منشی مشغول بکار بود، او به خوبی از برنامه های تقلب گروه و پول های کلانی که بدست آورده اند اطلاع داشت.
در سوی دیگر بیزینس ویلسون چندان تعریفی نداشت زیرا که در حقیقت بیشتر ماریجوانا تولید شده توسط خود او مصرف میشد! بنابراین در سال ۱۹۶۹ پائولا برای کمک به همسرش او را با تیم جو کلاسون که افسانه ای در قمار و تقلب بود آشنا کرد و زمینه ساز فعالیت وی در قماربازی شد. به هر حال این تنها آغاز آشنایی جو و دوک بود، در ادامه ملاقات های پی در پی آنها در مراسم های باربکیو و وقت گذرانی در حین پختن کباب موجب دوستی هر چه بیشتر آنها شد.
جو کلاسون که استعداد رهبری فوق العاده ای داشت توانست مساله اعتیاد وی به ماریجوانا را حل و فصل کند، دوک ویلسون چندی بعد به یکی از مهمترین اعضای تیم کلاهبرداری او تبدیل شد. او بر تکنیک تاخیر در قراردادن ژتون بر روی میز بازی رولت (Past Posting) تسلط خوبی داشت تا حدی که حتی به درجه ای از مهارت که به آن مکانیک گردانه “wheel mechanic” می گویند دست یافت.

پیشرفت دوک ویلسون در کلاهبرداری چشمگیر بود، او بسیاری از حقه ها را فرا گرفت: از برداشتن چیپ های سوخت شده روی میز تا تعویض آنها با چیپ های کم ارزش تر، و این آغازی بر زندگی جدید او بود.
ویلسون در تورهای قماربازی سرتاسر آمریکا و اروپا همراه تیم بود و در حدود ۳۰ سال با این گروه قمار همکاری داشت، در نهایت با کناره گیری جو کلاسون که رهبری گروه را بر عهده داشت او نیز به دوران بازنشستگی پیوست که البته با پول هایی که بدست آورده بود زندگی خوبی را گذراند.
شاید این داستان در کنار ماجرای عجیب و غریبی که داشت حاوی نکته ای جالب برای طرفداران پر و پا قرص استعمال ماریجوانا باشد؛
با اینحال قطعا نمی توان گفت ماریجوانا شانس شما را در قماربازی افزایش می دهد 🙂
ماریجوانا – قماربازی
به عنوان یک نکته پایانی توجه داشته باشید که بسیاری از روش های بکارگرفته شده برای کلاهبرداری در کازینو، اینروزها توسط گردانندگان کسب و کار قمارخانه شناسایی شده اند و نیز راه های مقابله با آن بکار گرفته شده است.
شانس شما در پیروزی طی یک شرط بندی به روش ریاضی قابل محاسبه است، حال چه بازی کازینویی باشد و چه پیشبینی ورزشی و انواع و اقسام سرگرمی های دیگر… بنابراین مهمترین عاملی که شما می توانید با آن بطور واقعی شانس خود را در حداکثر ممکن نگاه دارید، داشتن اطلاعات کافی از محاسبات بازی و توانایی های فردی در استفاده از روش های پایه می باشد.
از ریسندگی تا رولت
در میان تاریخچهی قماربازان معروف، نام جوزف هابسون جاگر بهعنوان مردی که توانست بانک مونتکارلو را بشکند، همچنان برجسته است.
جوزف یک مرد انگلیسی بود که در زمینه کارخانه های ریسندگی در Yorkshire فعالیت داشت. او که در ابتدا یک صنعتگر ساده بود، با استفاده از دانش مکانیکی خود متوجه نقصهای موجود در چرخهای رولت شد و توانست از این فرصت به نفع خود استفاده کند.
موفقیت بیسابقهی جاگر نه تنها او را به چهرهای افسانهای در دنیای قمار تبدیل کرد، بلکه تاثیر عمیقی بر نظارت و تغییرات در سیستمهای رولت در کازینوها گذاشت. داستان او نشاندهندهی ترکیب هوش، محاسبات دقیق و جسارت در دنیای شرطبندی است و همچنان یکی از بحثبرانگیزترین ماجراهای تاریخ مونتکارلو محسوب میشود.

او که طی سال های ۱۸۳۰ تا ۱۸۹۲ زندگی میکرد در سال ۱۸۸۱ با شناسایی نقص در یکی از دستگاه های رولت موفق به جمع آوری مبلغ زیادی در کازینوها گشت. روش او تقریبا همان چیزی بود که Gonzalo Garcia-Pelayo نیز بعدها مورد استفاده قرار داد.
او در سال ۱۸۸۰ با پولی که از دوستان و خانواده قرض کرده بود و با پی بردن به این موضوع که یکی از گردانه های رولت دچار نوعی سایش در چرخ هاش شده است و شماره هایی هستند که بیشتر تکرار می شوند به کازینو de Monte-Carlo در مونت کارلو (Casino de Monte-Carlo) پای گذاشت.

جاگر که در ابتدا یک کارگر نساجی بود، پس از شکست کسبوکارش و مواجهه با مشکلات مالی، تصمیم گرفت با استفاده از دانش خود در زمینه چرخهای مکانیکی، شانس خود را در مونتکارلو امتحان کند. او به همراه پسر و برادرزادهاش به موناکو سفر کرد و پس از یک ماه مطالعه دقیق چرخهای رولت، شروع به شرطبندی موفق کرد. در نهایت، کازینو برای مقابله با روش او، تغییراتی در چرخهای رولت ایجاد کرد تا از تکرار چنین بردهایی جلوگیری کند.
Jagger مبلغی حدود ۲ میلیون فرنک (معادل ۸۰ هزار پوند در آن زمان را طی چند روز بدست آورد. او با سرمایه ای که در این راه بدست آورده بود اقدام به خرید ملک در Bradford کرد.
او به طور اشتباه توسط Brewers به عنوان منبع الهام آهنگ محبوب انگلیسی توسط Fred Gilbert با نام The Man Who Broke the Bank at Monte Carlo معرفی شده است در حالی که منبع الهام در واقع قمار باز دیگری با نام Charles Deville Wells بوده است.
جوزف در ۲ سپتامبر ۱۸۳۰ در Yorkshire بدنیا آمد، او با دختری با نام ماتیلدا ازدواج کرد و از او صاحب دو فرزند دختر و دو فرزند پسر شد، وی در ۲۵ آپریل ۱۸۹۲ فوت کرد. زندگی و بیوگرافی او در سال ۲۰۱۸ توسط Anne Fletcher با نام From the Mill to Monte Carlo تهیه گشت. او در سال ۱۸۹۲ درگذشت و برخی منابع علت مرگ او را دیابت ذکر کردهاند.
او مبلغی حدود ۲ میلیون فرنک (معادل ۸۰ هزار پوند در آن زمان را طی چند روز بدست آورد. او با سرمایه ای که در این راه بدست آورده بود اقدام به خرید ملک در Bradford کرد.
او به طور اشتباه توسط Brewers به عنوان منبع الهام آهنگ محبوب انگلیسی توسط Fred Gilbert با نام The Man Who Broke the Bank at Monte Carlo معرفی شده است در حالی که منبع الهام در واقع قمار باز دیگری با نام Charles Deville Wells بوده است.
جوزف در ۲ سپتامبر ۱۸۳۰ در Yorkshire بدنیا آمد، او با دختری با نام ماتیلدا ازدواج کرد و از او صاحب دو فرزند دختر و دو فرزند پسر شد، وی در ۲۵ آپریل ۱۸۹۲ فوت کرد. زندگی و بیوگرافی او در سال ۲۰۱۸ توسط Anne Fletcher با نام From the Mill to Monte Carlo تهیه گشت. او در سال ۱۸۹۲ درگذشت و برخی منابع علت مرگ او را دیابت ذکر کردهاند.
جوزف هابسون جاگر یک تاجر صنعت نساجی از یورکشایر انگلستان بود که در سال ۱۸۸۱ موفق شد بانک مونتکارلو را بشکند. او با بررسی دقیق چرخهای رولت در کازینو مونتکارلو، متوجه شد که برخی از آنها دارای سوگیری مکانیکی هستند و اعداد خاصی بیشتر از سایرین ظاهر میشوند. با استفاده از این دانش، جاگر توانست بیش از ۲ میلیون فرانک برنده شود، که معادل ۷.۵ میلیون پوند در سال ۲۰۱۸ تخمین زده شده است.
داستان جوزف هابسون جاگر نشان میدهد که در دنیای قمار، هوش و تحلیل مکانیکی میتوانند بهاندازه شانس تاثیرگذار باشند. او با مشاهده دقیق و بررسی نقصهای چرخهای رولت، توانست بر سیستم کازینو مونتکارلو غلبه کند و بردی تاریخی بهدست آورد.
ترفند قمارباز
هرچند که پس از این اتفاق، کازینوها تدابیر سختگیرانهتری برای جلوگیری از سوءاستفادههای مشابه اعمال کردند، اما نام جاگر بهعنوان یکی از معدود افرادی که توانستند بانک مونتکارلو را بشکنند، در تاریخ قمار ثبت شد. داستان او همچنان الهامبخش علاقهمندان به بازیهای کارتی و افرادی است که به تحلیل و استراتژی در دنیای شرطبندی علاقه دارند.
نویسنده مجله بلک جک BJ21
در میان چهره های مشهوری که در دنیای بلک جک از آنها یاد می شود، نام استفورد ونگ به عنوان تولیدکننده محتوای حرفه ای در حوزه این بازی کاملا شناخته شده است.
جان فرگوسن (John Ferguson) که متولد سال ۱۹۴۳ است بیشتر با شهرت استنفورد ونگ (Stanford Wong) که نام مستعار وی در نویسندگی کتاب هایش می باشد شناخته می شود.
وی به نویسندگی با محوریت موضوع قمار مشغول بود و از معروف ترین کتاب های وی می توان از بلک جک حرفه ای Professional Blackjack نام برد که برای اولین بار در سال ۱۹۷۵ منتشر گشت. یکی از شناخته شده ترین وب سایت هایی که در زمینه آموزش بلک جک توسط وی اداره می شد نسخه اینترنتی مجله وی می باشد که به آدرس اینترنتی bj21.com در دسترس است و شامل مطالب رایگان و نیز همچنین مطالب ویژه تحت عنوان Green Chip می باشد، بدینصورت که دسترسی به مطالب ویژه با پرداخت حق اشتراک امکانپذیر است. امروز وی از جمله اشخاصی است که نامش در تالار مشاهیر بلک جک قرار دارد.

اسنفورد ونگ (نام واقعی او John Ferguson است) نهتنها نویسندهای برجسته در حوزه قمار حرفهای است، بلکه یکی از نخستین تحلیلگران ریاضی بازیهای کازینویی محسوب میشود. او در دهه ۱۹۶۰، همزمان با تحصیل در رشته مالی در دانشگاه استنفورد، شروع به تحلیل دقیق بازی بلکجک کرد و با استفاده از ماشینحسابهای ساده، استراتژیهای بازی را بهصورت عددی بررسی میکرد. علاقهاش به حل معما و ساخت جدولهای آماری باعث شد که بعدها نرمافزار Blackjack Analyzer را توسعه دهد—یکی از نخستین ابزارهای دیجیتال برای تحلیل احتمالات بلکجک. جالب اینکه او در آخرین ترم تدریسش در دانشگاه، حقوق نمادین یک دلاری دریافت کرد تا از شرکت در جلسات هیئت علمی معاف شود و وقت بیشتری برای تمرکز بر قمار حرفهای داشته باشد.
آقای ونگ در کنار توسعه برنامه کامپیوتری Blackjack Analyzer که در ابتدا برای استفاده شخصی تهیه کرده بود ولی بعدها در زمره اولین نرم افزارهای آنالیز تجاری در بازی بلک جک قرار گرفت، همچنین در طول فعالیت حرفه ای خود بارها به عنوان شرکت کننده در رقابت های قمار و همچنین برنامه های تلویزیونی ظاهر شد.
جالب است بدانید نام مستعار «Stanford Wong» توسط یکی از دوستانش در دوره دکترا انتخاب شد—ترکیبی از نام دانشگاه محل تحصیلش و یک نام آسیایی برای ایجاد حس رمزآلود و جذاب. ونگ همچنین تیمی از بازیکنان حرفهای را در مسابقات بلک جک، بازی تاس و نیز پوکر ویدئویی هدایت میکرد و نقش سرمایهگذار و تحلیلگر اصلی را برعهده داشت. لقب وی با نام Wong برگرفته از تکنیک ساخته شده توسط وی به نام Wonging می باشد که در سال های ۱۹۸۰ و در بازی بلک جک بسیار محبوبیت یافت.
آغاز آشنایی وی با بازی بلک جک کازینو به سال ۱۹۶۴ باز می گردد، زمانی که مشغول تدریس دروس در زمینه سرمایه گذاری در دانشگاه San Francisco State University و همچنین در حال کسب مدرک دکترا در همین زمینه در دانشگاه Stanford University در کالیفرنیا بود.
بلک جک
ونگ از حرفه خود راضی نبود تا جایی که حتی در آخرین دوران تدریس خود توافق کرده بود با حقوق ۱ دلار به ازای تدریس در تمام طول ترم آخر به کار ادامه دهد با این شرط که از حضور در جلسات هیئت علمی دانشگاه و اساتید معاف شود و بدین ترتیب بتواند بیشتر به زمینه مورد علاقه اش، یعنی قمار، بپردازد!

روش اختراعی وی بدین صورت بود که بازیکن می بایست بازی را زیر نظر داشته باشد و تنها زمانی که نتایج نزدیک به آنچه مورد نظر بازیکن می باشد پدیدار می شود اقدام به شرط بندی نماید، این دلیلی است بر آنچه امروزه در بعضی کازینوها به عنوان قانون No Mid-Shoe Entry نام برده می شود که بر اساس آن بازیکنی که قصد ورود به بازی را دارد می بایست تا اتمام دور بازی و توزیع مجدد کارت ها صبر نماید.
وی همچنین اقدام به تشکیل یک تیم قمار حرفه ای برای بازی در کازینوهای لاس وگاس نمود که در ابتدای تشکیل گروه سرمایه مورد نیاز برای سفرها و مخارج بازی ها را نیز به تنهایی بر عهده می گرفت. او کتاب های بسیاری را در زمینه قمار تهیه و به انتشار رسانده است که از جمله آنها می توان از موارد زیر نام برد:
- (Professional Blackjack (1975
- Professional Video Poker
- Wong on Dice (2006). Pi Yee Press
- Blackjack Secrets
- Basic Blackjack (1992). Pi Yee Press
- Tournament Blackjack
- Tournament Craps
- Complete Idiot’s Guide to Managing your T
- Optimal Strategy for Pai Gow Poker
- Vegas Downtown Blackjack
- Sharp Sports Betting
- Casino Tournament Strategy
- Betting Cheap Claimers
- Winning Without Counting
- Complete Idiot’s Guide to Gambling Like a Pro
ونگ همچنین یک مرکز چاپ به نام Pi Yee Press در لاس وگاس را در اختیار دارد که به نشر کتاب های دیگر نویسندگان در زمینه قمار مانند King Yao نیز پرداخته است.
از دیگر فعالیت های وی به انتشار رساندن یک ماهنامه با موضوع بلک جک و با نام Current Blackjack News بود که در میان قماربازان بسیار محبوبیت یافت، بعدها در سال ۲۰۰۷ وی اقدام به نشر نسخه اینترنتی مجله خود نمود.
تاثیر آثار Stanford Wong بر بازی بلک جک را نمیتوان دستکم گرفت؛ او با معرفی روشهای تحلیلی و علمی، بازی را از یک سرگرمی شانسی به یک میدان استراتژیک تبدیل کرد. تکنیک «Wonging» که بر اساس ورود هوشمندانه به بازی در لحظههای آماری مطلوب طراحی شده، نشان داد که بلکجک میتواند با مدیریت دقیق زمان و سرمایه، به سودآوری واقعی برسد. این دیدگاه باعث شد بسیاری از بازیکنان حرفهای به جای تکیه بر حس و تجربه، به دادهها و احتمالات ریاضی روی بیاورند.
از سوی دیگر، ونگ با انتشار اطلاعات دقیق درباره قوانین کازینوها، شرایط میزها، و تغییرات منطقهای، به بازیکنان کمک کرد تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرند. او بازی بلک جک را از فضای مبهم و شهودی خارج کرد و آن را وارد حوزه تحلیلپذیر و قابل پیشبینی ساخت. تأثیر او نهتنها در تکنیکهای بازی، بلکه در شکلگیری جامعهای از بازیکنان حرفهای و تحلیلگر مشهود است—جامعهای که امروز با ابزارهای دیجیتال، نرمافزارهای شبیهسازی، و استراتژیهای تیمی، میراث فکری او را ادامه میدهد.
نویسنده مجله بلک جک فروم
آرنولد سیندر از آندسته افرادی است که علاوه بر مهارت در بلک جک، بدلیل تحلیل و ابداع روش های منحصر به فرد برای پیروزی در این بازی کازینویی شناخته شده است.
یکی از چهرههای برجسته و تحولآفرین در دنیای قمار حرفهای، بهویژه در بازی بلکجک آرنولد سیندر (Arnold Snyder) است. او نهتنها بهعنوان یک بازیکن ماهر شناخته میشود، بلکه نقش مهمی در آموزش، نقد و توسعه نظریههای بازی ایفا کرده است. سیندر با نگاهی تحلیلی و رویکردی مبتنی بر تجربه، توانست مفاهیم پیچیده شمارش کارت را سادهسازی کند و روشهایی نوین را به جامعه قمار معرفی نماید. آثار او، چه در قالب کتابهای آموزشی و چه در قالب نقدهای تخصصی، همواره با دقت علمی و صداقت حرفهای همراه بودهاند.
فراتر از مهارتهای فنی، سیندر شخصیتی چندوجهی دارد که فعالیتهایش تنها به میزهای قمار محدود نمیشود. او نویسندهای خلاق، منتقدی بیپروا، و روایتگری جسور است که توانسته دنیای قمار را از زاویهای فرهنگی، فلسفی و انسانی نیز بررسی کند.

حضور او در رسانهها، نگارش رمانهای داستانی، و مشارکت در مستندهای تخصصی نشان میدهد که سیندر نه تنها به دنبال برد در بازی، بلکه به دنبال فهم عمیقتری از مفهوم ریسک، تصمیمگیری و هویت انسانی در بستر بازیهای شانسی بوده است.
بلک جک حرفه ای
آقای آرنولد سیندر (Arnold Snyder) به عنوان نویسنده و بازیکن علاقمند و دارای مهارت در بازی بلک جک از جمله اشخاصی هست که نامش در فهرست تالار مشاهیر بلک جک قرار دارد.
وی در یک خانواده مسیحی (کاتولیک) به دنیا آمد. در ابتدا اهدافی برای ادامه زندگی به عنوان یک کشیش در سر می پروراند ولی در دوران جوانی مواجه وی با موج جدید ضد فرهنگ در مقابل فرهنگ غالب در جامعه و همچنین آشنایی با مواد مخدر مسیر زندگی اش را تغییر داد. آرلوند سیندر (۱۹۶۰ – ۶ ژوئن ۲۰۲۳) یکی از برجسته ترین چهرههای دنیای قمار حرفهای بود. او نهتنها یک بازیکن ماهر بلک جک بود، بلکه با نوآوریهایش در تکنیکهای بازی حرفهای، تاثیر عمیقی بر جامعه قمار گذاشت.
آنچنانکه وی حتی آشنایی اش با ماده مخدر LSD را تا حدودی در ایجاد جهش های ذهنی و بدست آوردن قابلیت آنالیز بهتر در بازی بلک جک موثر می داند!
بازیکن بلک جک
پس از آشنایی با بازی بلک جک و شروع به بازی در کازینوهای آتلانتیک سیتی اتفاق دیگری که موجب شکل گیری مسیر وی گردید آشنایی اش با قمارباز دیگری به نام Tommy Hyland بود که او نیز در این بازی و استفاده از تکنیک های شمارش کارت ها مهارت بالایی داشت.
گرچه مهارت Synder در بلک جک شگفت آور بود با اینحال دلیل دیگر انتخاب وی توسط بازیکنان حرفه ای بلک جک برای قرارگیری در لیست افراد مهم و تاثیرگذار در بازی بلک جک آثار وی در زمینه ابداع تکنیک های بازی می باشد که از جمله آنها تکنیک Depth of The Deal است آنچنانکه وی در کتابش تحت عنوان The Blackjack Formula که در سال ۱۹۸۰ به چاپ رسید به توضیح آن پرداخت.

از دیگر فعالیت های وی در زمینه نویسندگی مشارکت در انتشار یک مجله حرفه ای و اختصاصی در پیرامون بازی بلک جک به نام Blackjack Forum طی سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳ می باشد، همچنین از جمله کتاب های معروف وی می توان به مواردی مانند آنچه در لیست زیر مشاهده می کنید اشاره کرد:
- The Blackjack Formula (1980): نخستین کتابی که اهمیت “نفوذ در دسته کارتها” را برای شمارش کارتها برجسته کرد
- Blackbelt in Blackjack: راهنمایی جامع برای بازیکنان حرفهای، شامل تکنیکهایی مانند شمارش کارت، استتار در برابر کازینو، و بازی تیمی
- The Blackjack Shuffle Tracker’s Cookbook: نخستین تحلیل ریاضی از ارزشهای مختلف در ردیابی شافلها
- مجموعه کتابهای Beat the X-Deck Game (1987): بررسی سودآوری شمارش کارت در بازیهایی با تعداد مختلف دسته کارت
- The Poker Tournament Formula (2006): تحلیل ریاضی استراتژیهای بهینه در تورنمنتهای پوکر چندجدولی
از دیگر مواردی که می توان به عنوان دلایل انتخاب وی برای قرارگیری در لیست برترین های تاریخ بازی بلک جک نام برد نقش محوری وی در طول دعاوی حقوقی در شکایت کازینوها بر علیه آن دسته از بازیکنانی است که از تکنیک های شمارش کارت برای برنده شدن استفاده می کردند می باشد.
آنچنانکه در مهم ترین آنها در سال ۱۹۹۴ وقتی Tommy Hyland و تیم وی در کازینو Windsor Casino واقع در Ontario کانادا به اتهام تقلب در بازی دستگیر شدند Synder با ارائه دفاعیات و توضیح پیرامون نحوه اجرای تکنیک هایشان طی چند روز توانست تاثیر جدی بر روند دادرسی پرونده بگذارد تا جایی که نهایتا دادگاه استفاده از تکنیک های شمارش کارت را مجرمانه ندانست و تلاش کازینوها برای ممنوعیت استفاده از اینگونه روش ها بی نتیجه ماند.
وبسایت Arnold Snyder هم اکنون از طریق اینترنت و به آدرس جدید blackjackforumonline در دسترس می باشد که حاوی مطالبی عمدتا درباره تکنیک های حرفه ای برای بالا بردن شانس برنده شدن در بازی بلک جک می باشد.
او از جمله نوآورانی بود که مسیر بازی بلک جک حرفهای را دگرگون کرد. او نخستین کسی بود که مفهوم سیستمهای شمارش کارت نامتعادل را معرفی کرد—روشی که برخلاف سیستمهای سنتی، نیاز به تنظیم مجدد برای تعداد دسته کارت نداشت و در عین حال دقت بالایی ارائه میداد.
دیدگاه او مبتنی بر سادهسازی رادیکال بود؛ یعنی حذف پیچیدگیهای غیرضروری در شمارش کارت و تمرکز بر مؤثرترین عناصر بازی. Snyder همچنین از معدود نویسندگانی بود که بهصورت علنی با سیستمهای قمار جعلی مقابله کرد و نقدهای دقیق و بیطرفانهای بر آثار دیگران نوشت، از جمله نقدهای تحلیلی بر کتابهای Blackjack Attack و The Blackjack Life. او اعتقاد داشت که آموزش واقعی باید بر پایه تجربه، ریاضیات کاربردی، و صداقت باشد.
فراتر از دنیای بلک جک، آقای سیندر فعالیتهای متنوعی در حوزههای دیگر نیز داشت. او در مستند معروف The Hot Shoe حضور یافت و در شبکه Travel Channel نیز با چهرهای مبدل ظاهر شد تا هویت خود را در برابر کازینوها محفوظ نگه دارد. علاوه بر آثار آموزشی، Snyder نویسنده رمان Risk of Ruin نیز بود—داستانی درباره یک قمارباز، موتورسوار و هنرمند خالکوبی که تلفیقی از تجربههای شخصی و تخیل ادبی او را نشان میدهد. این تنوع در فعالیتها نشان میدهد که Snyder نهتنها یک تحلیلگر دقیق، بلکه یک روایتگر خلاق و چندوجهی بود که نگاهش به بازی، زندگی و ریسک فراتر از جدولهای شرط بندی میرفت.
آرنولد سیندر را میتوان نماد تلفیق دانش، تجربه و جسارت در دنیای قمار دانست. او با نگاهی متفاوت به بازی بلکجک، نهتنها روشهای شمارش کارت را متحول کرد، بلکه با نقدهای بیپرده و آموزشهای دقیق، مرز میان افسانه و واقعیت را در کسب و کار قمار روشن ساخت. نوآوریهای او در طراحی سیستمهای نامتعادل و سادهسازی مفاهیم پیچیده، تأثیر عمیقی بر نسل جدید بازیکنان حرفهای گذاشت و استانداردهای تازهای برای تحلیل و آموزش بازیهای شانسی تعریف کرد.
اگر به شناخته زوایای تحلیلی این سرگرمی کازینویی علاقمند هستید، پیشنهاد می کنم نگاهی بر نوشته مقایسه بازی پوکر و بلک جک بیاندازید تا اطلاعات کاملتری بدست بیاورید.
در نهایت، میراث سیندرفراتر از تکنیکهای بازی است؛ او با آثار ادبی، حضور رسانهای و دیدگاههای فلسفیاش، نشان داد که قمار تنها یک فعالیت مالی نیست، بلکه بستری برای تأمل در مورد ریسک، هویت، و انتخابهای انسانی است. او نهتنها یک بازیکن موفق، بلکه یک متفکر فرهنگی بود که توانست بازی را به زبان روایت، نقد و معنا تبدیل کند—و همین ویژگیهاست که جایگاه او را در تاریخ قمار حرفهای ماندگار کرده است.
جمع بندی
در طول تاریخ کسب و کار قمار، همواره گروهی از بازیکنان وجود داشتهاند که با پشتکار، تحلیل، و گاهی روشهای خلاقانه تلاش کردهاند تا از سیستمهای کازینو سود ببرند. این افراد با بررسی دقیق قوانین بازی، الگوهای آماری، و حتی رفتار کارکنان، سعی در یافتن نقاط ضعف داشتهاند. سماجت آنها نهتنها چالشهایی برای کازینوها ایجاد کرده، بلکه باعث شده مدیران این صنعت نگاه جدیتری به امنیت، طراحی بازیها، و کنترل رفتار کاربران داشته باشند.
تلاشهای مکرر برای شکست دادن سیستمهای کازینویی، موجب شده تا بازیها از نظر ریاضی و روانشناسی پیچیدهتر شوند. الگوریتمهای اسلاتها بهینهسازی شدهاند، دوربینهای نظارتی پیشرفتهتر شدهاند، و حتی رفتار بازیکنان در میزهای بازی بهصورت لحظهای تحلیل میشود. این تحول نهتنها برای جلوگیری از تقلب، بلکه برای حفظ تعادل میان هیجان بازی و امنیت مالی کازینوها صورت گرفته است. در واقع، سماجت بازیکنان باعث رشد تکنولوژیکی و مدیریتی در این حوزه تجاری شده است.
نتیجهی این تقابل میان بازیکنان با انگیزه و سیستمهای کازینویی، شکلگیری سیاستهای دقیقتری در حوزه آموزش کارکنان، طراحی محیط، و انتخاب ابزارهای نظارتی بوده است. امروزه بسیاری از کازینوها از نرمافزارهای تحلیل رفتار، سیستمهای تشخیص الگو، و آموزشهای تخصصی برای دیلرها استفاده میکنند تا از هرگونه سوءاستفاده جلوگیری شود. این پیشرفتها نشان میدهد که حتی رفتارهای چالشبرانگیز بازیکنان، در نهایت به بلوغ و حرفهایتر شدن صنعت قمار منجر شدهاند.